ژان بقوسیانمدرس بازاریابی
راز موفقیت در کسبوکار را میتوان در یک جمله خلاصه کرد: «مشتریان خود را خشنود کنید.»
کلید آینده کسبوکار شما به میزان ایجاد چنین تجربهای برای مشتریان بستگی دارد، یعنی خوشحال کردن دوباره و دوباره مشتریان و مصمم ساختن آنها برای ادامه همکاری با شما.
هیچچیز مانند تعهد کل اعضای شرکت برای خوشنودسازی مشتریان، نمیتواند رضایت و وفاداری آنها را برانگیخته و خریدهای مجدد را بیشتر کند.
جذب مشتری جدید، کار پرهزینهای است. وقتی مشتریانی در اختیار دارید، باید نهایت تلاش خود را انجام دهید تا «آنها را با زنجیر فولادین به خود ببندید.» در خدمترسانی به مشتریان وسواس داشته باشید. از مشتریان بهتر از رقیبان مراقبت کنید و همواره در پی راههایی برای بهبود باشید.
باید کاری کنید که مشتریان محصولات شما را بفروشند. باید کاری کنید که مشتریان بهطور ویروسی پیام شما را انتشار دهند و بازار را از پیام شما پر کنند. هدف مطلوب آن است که شرکت شما را به دوستان و همسایگان خود معرفی کنند، درباره محصولات و خدمات شما در وبلاگها بنویسند و ایمیلهایی برای یکدیگر ارسال کنند.
ژان بقوسیان - مجله موفقیت 260
عضی از کارمندان حقوق و ترفیع مناسبی دریافت نمیکنند در حالی که عدهای به سرعت رشد میکنند و کارهای مهمتر و کلیدیتری به آنها واگذار میشود و حقوقشان به سرعت افزایش مییابد. برایان تریسی که در کتاب جدیدش «درآمد رویایی» به این موضوع پرداخته است. بخشی از مطالب کتاب در این مقاله تقدیم کارمندان پرتلاش و علاقهمند به پیشرفت میشود.
نگرش مثبت داشته باشیدبیش از 85 درصد موفقیت کاریتان صرفنظر از استعداد و مهارت، به نگرش و شخصیت شما بستگی دارد. موفقیت، میزان درآمد و سرعت پیشرفتتان وابسته به این است که مردم چقدر شما را دوست دارند و برای کمک به شما تمایل دارند.
دکتر دانیِل گُلمَن از دانشگاه هاروارد، کتابهای متعددی درباره هوش احساسی نوشته است. استنتاج او این است که هوش احساسی در موفقیت کاری بسیار تاثیرگذارتر از ضریب هوشی شما است.
انسانهای مثبت، شاد و خوشبین همیشه محبوبتر و باارزشتر از افراد ایرادگیر، بدبین و منفینگر هستند. یکی از موثرترین شاخصهای موفقیت در کار این است که چگونه بهعنوان بخشی از یک تیم عمل میکنید و این موضوع به نگرشتان بستگی دارد.
ژان بقوسیان - مجله خلاقیت 24
بازاریابی عصبی علمی است که به عملکرد مغز و ارتباط آن با تصمیمهای خرید میپردازد. بسیاری بازاریابی عصبی را فقط موضوعی جذاب و تئوری میدانند. حدود یک سال است که به طور جدی ایدههای بازاریابی عصبی را در دنیای وب اجرا میکنم و نتایج ملموس آن را به چشم میبینم. مطالب این مقاله نکاتی از روشهای مطرحشده در کارگاهی است که چندین بار برای صاحبان سایت برگزار کردهام.
1. درخواستهای کوچک
طبق
آزمایشات بازاریابی عصبی، وقتی افراد ابتدا با درخواست بسیار منطقی و
کوچکی از طرف ما مواجه میشوند، احتمال قبول درخواست بعدی افزایش مییابد!
شما میتوانید به راحتی این مورد را در دنیای واقعی بیازمایید. کافی است به
یک مکان پرتردد بروید و از افراد در حال عبور آدرسی را بپرسید. سعی کنید
آدرس طولانی و پیچیده باشد. بسیاری با دیدن آدرس طولانی ترجیح میدهند با
یک معذرتخواهی از کمک به شما طفره بروند. این آزمایش را کمی تغییر دهید.
از افراد بپرسید: «ببخشید ساعت چند است؟» سپس بلافاصله پس از آنکه پاسخ این
درخواست کوچک را دادند درخواست اصلی خود را مطرح کنید و از آنها بخواهید
در پیدا کردن آدرس به شما کمک کنند. نکته جالبی که خواهید دید آن است که
اغلب افرادی که حاضر میشوند زمان کنونی را به شما بگویند در پیدا کردن
آدرس نیز به شما کمک خواهند کرد!
کافه بازاریابی - محمود محمدیان
بعضی از مواقع
اطلاعات عمومی به ما قدرت بیشتری در تحلیل می دهد . به عنوان بازاریاب شاید علاقه
مند باشیم بدانیم واحد "تومان" از کجا آمده ؟ شفیعی به نقل از محتشمی
که من ایشان را نمی شناسم مطلبی را ارسال کرده که جالب به نظر می رسد. با هم می
خوانیم .
واحد پول کشور *ایران* بر مبنای دیناربنا شده. دینار، واحد قدیمی پول روم و بعد امپراتوری روم
شرقی بود و «دیناریوس» خوانده می شد. یک دیناریوس روم شرقی برابر با یک سکه نقره
بود که وزنش در مواقع مختلف فرق می کرد. این واحد پول بعد از فتح اراضی روم شرقی
به دست مسلمانان، از طرف اونها به عنوان نام واحد پول انتخاب شد و تبدیل شد به
دیناری که امروزه هم در کشورهای عربی از آن استفاده می شود. به همین ترتیب،
سلطنتها و حکومتهای ایرانی هم از دینار استفاده می کردند. اما به تدریج، در نتیجه
تورم و بی ارزش شدن پول، احتیاج به واحدهای پولی بزرگتر پیش اومد. این واحدها همه
بر مبنای دینار بنا شده بودند.
ادامه مطلب ...
نویسنده: دونالد او. کلیفتون / مارکوس باکینگهام مترجم: الهام خرسندی ناشر: نشر هورمزد
نویسنده: جک هیهاو مترجم: محمد محقق ناشر: انتشارات آوین
با حقایق تلخ آشنا شوید
در بین نکتههای ارزشمندی که جیم کالیننز در کتاب از خوب به عالی پیشنهاد میکند، نکتهای وجود دارد بسیار ارزشمند:
با
حقایق تلخ آشنا شوید. این نکته در هر شرایطی ارزشمند است، ولی اهمیت آن
بیشتر زمانی است که میخواهید بازار را برای محصول و یا خدمات خود ارزیابی
کنید. یکی از این حقایق تلخ این است که شما معمولا نمیدانید چه چیزهایی را
نمیدانید. به ویژه اینکه تا زمانی که کار را شروع نکردهاید نمیدانید
بازار چگونه به طرح اقتصادی شما پاسخ میدهد.
ممکن است تمام توان و وقت خود را رویآن گذاشتهباشید، ولی نتوانید بازاری برای محصول خود پیدا کنید.
بازار
از دو عامل تشکیل شده است: تقاضا و وابستگی. تقاضا به این مفهوم است که چه
تعداد مشتری برای محصول یا خدمات من پول خرج خواهد کرد. وابستگی به این
معنی است که چه تعداد مشتری محصول یا خدمات من را خواهد خرید. برای اینکه
یک محصول بتواند به اندازهی قابل توجهی پیشرفت کند یا باید تقاضای زیادی
داشته باشد و یا وابستگی بالایی بین مشتریان ایجاد کند. البته داشتن هر دوی
آنها بسیار بهتر است. مهمترین سوالی که در زمینهی وجود بازار برای یک
محصول خاص مطرح میشود این است که:
کسانی را که در پیرامون خود دارید ثروت و موفقیت شما را تعیین خواهند کرد.منظور از یک تیم عالی فقط گروهی از افراد با یک هدف مشترک نیست. بلکه منظور گروهی است که متعهد به همکاری با یکدیگر به سوی هدفی مشترک هستند که در آن تواناییهای خاص هریک از اعضاء مورد آزمایش قرار گرفته و به بیشترین حد خواهد رسید. آن ها مشتاق تسلیم خود به نفع تیم بوده و از قوانین پیروی میکنند.
تیم های واقعی یکسری اولویتهای بسیار شفافی دارند:
اول ماموریت تیم
دوم نیازهای تیم
سوم نیازهای هر فرد
در بسیاری از سازمانها اولویتها کاملا برعکس موارد فوق بودهاست. بسیایر از افراد اول از خود میپرسند "چه سودی برای من دارد؟" اگر مطمئن شدند که آن سود را به دست میآورند، ممکن است به فرد دیگری در تیم خود یاری برسانند، البته تا جایی که از وقت، پول یا تلاش آنان تعدی نکند و سپس از ماموریت تیم حمایت خواهند کرد. ماموریت تیم آخرین اولویت قرار می گیرد. علایق شخصی ارجحیت مییابد و رهبر، صاحب کسبوکار درنبرد مشکلات تنها بوده و به امید رسیدن حمایت هایی در طول راه، باید به کار خود ادامه دهند. در واقعیت اکثر افراد اعتقاد ندارند که اگر اول به ماموریت گروه توجه داشته باشند، آن دو اولویت دیگر خود بخود مورد توجه قرار میگیرد.
نویسنده: راشل بریج مترجم: محمد محقق نشر: آوین
از ایدهی خود محافظت کنید همچنین با
به ثبت رساندن محصول و یا ایدهی خود میتوانید بعدا این امتیاز را به
دیگران بفروشید، اجاره دهید و یا توسط آن جواز کسب دریافت کنید. و مهمتر
از همه آنکه میتوانید با استفاده از این امتیاز سرمایهگذاران را به
حمایت مالی ترغیب کنید.
اگر
واقعا فکر میکنید محصول و یا ایدهی شما جدید و منحصر به فرد است بهترین
راه برای محافظت از آن به ثبت رساندنش میباشد. با این کار دیگر شخصی
نمیتواند از روی محصول و یا ایده شما کپیبرداری کند و در صورت کپیبرداری
میتوانید از آن شخص شکایت کنید.
ادامه مطلب ...
تجارت امروزه، خواهان بهسازیهای پی در پی نیست بلکه خواهان مبارزه است. موفقیت تجاری تنها با محصول بهتر یا افراد خوب محقق نمیشود.
استدلال غلط: افراد بهتر
کار
سختی نیست که به کارمندانتان تفهیم کنید افراد برتر هستند که میتوانند
در رقابتی نابرابر وارد شوند. این همان چیزی هست که آنها دوست دارند
بشنوند. قطعا در یک مبارزهی تجاری، کیفیت نیز مثل کمیت، یک عامل مهم محسوب
میشود، اما نیروی برتری جویی، بر اکثر تفاوتهای کیفی غلبه میکند. به
عنوان مثال اگر ضعیفترین تیم لیگ فوتبال کشور، بتواند دوازده یار را در
مقابل بهترین تیم که یازده یار دارد به میدان بفرستد، به احتمال بسیار زیاد
پیروز خواهد شد. در بحث تجارت کسب و کار که نبرد ماهیتی بزرگتر دارد، کسب
امتیازات کیفی بسیار مشکلتر است.
یک مدیر با تجربه، هیچگاه یک گفتگوی مفید از پیش اندوخته و اجماع لحظهای فروش را با واقعیت صحنهی بازاریابی اشتباه نمیگیرد. یک فرماندهی خوب هرگز استراتژی ارتش را بر اساس داشتن افراد بهتر، بنا نمیکند. یک مدیر خوب در عرصهی تجارت نیز چنین کاری را نخواهد کرد.
به افراد خود بگویید که آنها چقدر فوقالعاده هستند، اما هرگز برای پیروزی در این نبرد سنگین روی افراد برتر خود حساب نکنید، چرا که برای پیروزی در نبرد به یک استراتژی برتر نیاز است.
هنوز هم بسیاری از
شرکتها شدیدا به این استراتژی (داشتن افراد بهتر) اعتقاد دارند. آنها
متقاعد شدهاند که میتوانند در رقابتهای کاری، بهترین افراد را جذب کنند و
با برنامههای آموزشی میتوانند برتری افرادشان را حفظ کنند. دانشجویان
]آمار به این نظریه خواهند خندید. بله، احتمال کنار هم گذاشتن افراد برتر
در یک مجموعهی کوچک وجود دارد، اما هر چه شرکت بزرگتر باشد به همان انداز
ه کارمند متوسط خواهد داشت.
هنگامی که بحث شرکتهای خیلی بزرگ به میان میآید، با نگاه آماری، احتمال جمعآوری یک تیم زبده و برتر، تقریبا صفر میشود.
ادامه مطلب ...
نویسنده: جک ولش و سوزی ولش مترجم: مهندس معین خانلری ناشر: انتشارات سپی
از آشفتگی به آرامش
جای
تعجب نیست که مدیریت بحران اغلب به آتشنشانی تشبیه میشود. بحران
میتوانند مانند یک آتش سوزی شدید، سازمان را کاملا به خود مشغول کند.
مدیران مدام از جلسهای به جلسهی دیگر میروند تا بفهمند چه اتفاقی افتاده
است و چه باید کرد. کارکنان هم در گروههای کوچک همه جا دور هم جمع
میشوند و پچپچ میکنند. هر کس دیگری را مقصر میداند و همه نگران از دست
دادن شغلشان هستند. در اغلب موارد چنین ترس شدیدی حاکم میشود که چرخ
کارها از حرکت باز میایستد.چنین وضعیتی برای شما هم آشناست؟
ادامه مطلب ...
مروزه فروش خیلی مشکل شدهاست، مشتریها خیلی بد قانع میشوند، احساس میکنیم که آنها همواره تخفیف میخواهند. تمام افرادی که در کار فروش هستند مشاهده میکنند که این روزها فروختن کالا یا خدماتشان مشکلتر شدهاست. چرا؟ به خاطر اینکه ما داریم اصول اولیهمان را فراموش میکنیم. چه زمانی ما میتوانیم حقمان را بگیریم و بگوییم که کالای ما چقدر ارزش دارد.
شما میخواهید ببینید که چگونه میتوانید فروش بهتری داشته باشید سود بیشتری بدست بیاورید برای اینکار ترفندهایی را به شما یاد میدهم.
ادامه مطلب ...نویسنده: برایان تریسی مترجم: زهرا نسیمی چگونه در هر موقعیتی قدرتمند ظاهر شویم؟
توانایی
سخن گفتن با مخاطب عامل مهمی در موفقیت شما محسوب میشود. خوب سخن گفتن
میتواند احترام دیگران را به همراه داشته باشد، ارزش و اعتبار شما را در
شرکت افزایش دهد و توجه افرادی را که میتوانند شما را یاری رسانده و درها
را به رویتان بگشایند جلب نماید. همچنین توانایی خوب سخن گفتن، مردم را
متقاعد میسازد که شما روی هم رفته از سایر افرادی که قادر نیستند به
اندازه شما خوب سخن بگویند، با استعدادتر و باهوشتر هستید. خوب سخن گفتن آموختنی است سه عنصر سازنده پیام
در
مورد سخنرانی در حضور جمع میتوان گفت که این مهارت آموختنی است. بیشتر
افرادی که امروز سخنرانان قابلی هستند، در گذشته حتی قادر نبودند در خلوت
خود دعا کنند. بسیاری از افرادی که در جمع مخاطبان با اطمینان و آرامشخاطر
حاضر میشوند و با سخنان دلنشین خود توجه همه را به خود جلب میکنند، روزی
حتی از فکر اینکه در حضور جمع بایستاند و سخنرانی کنند نیز، وحشت داشتند!
آلبرت
محرابیان اتاد دانشگاه UCLA در آمریکا یک سری مطالعات در زمینه ارتباط
موثر انجام داد. وی به این نتیجه رسید که هر پیامی که منتقل میشود متشکل
از سه بخش است:
نویسنده: الریس- جک تروت مترجم: محمود حمیدخانی
بازار
تجاری جنگی است که در آن رقبا دشمن هستند و مشتری، سرزمینی است که باید
فتح شود. حقیقت بازار تجاری امروز، خدمترسانی به مشتریان نیست بلکه:
تاختن، گول زدن و جنگیدن با رقباست.
اکنون تغییرات عمدهای به وجود
آمده و جنگهای تجاری بسیاری در سراسر جهان به وقوع پیوسته است. همه کس، در
همه جا، وضعیت تجاری رقیب را دنبال میکند. این بدان معنی است که: به
کارگیری اصول جنگ بازار، از همیشه مهمتر شده است. شرکتها باید چگونگی
مقابله با رقبا را دانسته، عیبهایشان را کشف و از قدرت گرفتن آنها
جلوگیری کند.
آنها باید استراتژی صحیحی را دنبال کنند؛ در اینجا تفاوت
نمیکند که شرکت کوچک، متوسط و بزرگ باشد. باید استراتژی خاصی تدارک دید که
با شرایط موجود بتوان در قرن بیستو یکم، به فعالیتهای تجاری ادامه داد.
اینها آموزشهایی است که، در هیچ یک از دانشگاههای اقتصاد و تجارت جهان،
تدریس نمیشود.
نویسنده : محسن کاظم زاد
تبلیغات اینترنتی اکنون موردتوجه بسیاری از صاحبان کالا و خدمات است. گستره اینترنت و نوع اثرگذاری آن باعث شده برخی از شرکت ها، تلاش های سنتی تبلیغات را فراموش کنند و صرفاً با تبلیغات مدرن، فعالیت های حرفه ای خود را برای
دیگران معرفی کنند . در این نوشتار نخست با تعریفی ساده از تبلیغات اینترنتی، ویژگی ها و ضرورت های مهم تبلیغات اینترنتی را فهرست وار بازگو کند و سپس بهره مندی بیشتر از تبلیغات با بنر را بررسی می کنیم.
مزیت این نوشته در آن است که کوتاه و گزیده، توصیه های کاربردی راموردتوجه قرار داده تا با کاهش هزینه ها، اثربخشی بنر تبلیغاتی حاصل شود. محیط تجارت الکترونیک که مبتنی بر اینترنت است، این امکان را به مشتریان می دهد تا برای جستجوی اطلاعات و خرید کالا و خدمات از طریق ارتباط مستقیم با فروشگاه های اینترنتی اقدام کنند.
مجله موفقیت 237
ژان بقوسیان
www.modiresabz.com
مدتی قبل با کتاب جدید و کوچکی آشنا شدم که حدود 60 صفحه بود. با خواندن آن به موضوع علاقهمند شدم. ایده اصلی کتاب این است که افراد موفق، افرادی هستند که با سپری کردن دوران کودکی و رسیدن به بلوغ، کنجکاوی و ماجراجویی کودکانه خود را کنار نمیگذارند. این افراد هیچگاه بهدنبال رسیدن به ثبات و پایداری نیستند، بلکه مدام دوست دارند کارهای ماجراجویانه جدید انجام دهند. نکات مهم کتاب که نوشته «ست گادین» است تقدیم دوستان خوب مجله موفقیت میشود. اگر شما هم بهفکر ثبات کسبوکار خود هستید، شاید با خواندن این مقاله نظرتان عوض شود!
ادامه مطلب ...