نویسنده: راشل بریج مترجم: محمد محقق نشر: آوین
از ایدهی خود محافظت کنید همچنین با
به ثبت رساندن محصول و یا ایدهی خود میتوانید بعدا این امتیاز را به
دیگران بفروشید، اجاره دهید و یا توسط آن جواز کسب دریافت کنید. و مهمتر
از همه آنکه میتوانید با استفاده از این امتیاز سرمایهگذاران را به
حمایت مالی ترغیب کنید.
اگر
واقعا فکر میکنید محصول و یا ایدهی شما جدید و منحصر به فرد است بهترین
راه برای محافظت از آن به ثبت رساندنش میباشد. با این کار دیگر شخصی
نمیتواند از روی محصول و یا ایده شما کپیبرداری کند و در صورت کپیبرداری
میتوانید از آن شخص شکایت کنید.
ادامه مطلب ...
تجارت امروزه، خواهان بهسازیهای پی در پی نیست بلکه خواهان مبارزه است. موفقیت تجاری تنها با محصول بهتر یا افراد خوب محقق نمیشود.
استدلال غلط: افراد بهتر
کار
سختی نیست که به کارمندانتان تفهیم کنید افراد برتر هستند که میتوانند
در رقابتی نابرابر وارد شوند. این همان چیزی هست که آنها دوست دارند
بشنوند. قطعا در یک مبارزهی تجاری، کیفیت نیز مثل کمیت، یک عامل مهم محسوب
میشود، اما نیروی برتری جویی، بر اکثر تفاوتهای کیفی غلبه میکند. به
عنوان مثال اگر ضعیفترین تیم لیگ فوتبال کشور، بتواند دوازده یار را در
مقابل بهترین تیم که یازده یار دارد به میدان بفرستد، به احتمال بسیار زیاد
پیروز خواهد شد. در بحث تجارت کسب و کار که نبرد ماهیتی بزرگتر دارد، کسب
امتیازات کیفی بسیار مشکلتر است.
یک مدیر با تجربه، هیچگاه یک گفتگوی مفید از پیش اندوخته و اجماع لحظهای فروش را با واقعیت صحنهی بازاریابی اشتباه نمیگیرد. یک فرماندهی خوب هرگز استراتژی ارتش را بر اساس داشتن افراد بهتر، بنا نمیکند. یک مدیر خوب در عرصهی تجارت نیز چنین کاری را نخواهد کرد.
به افراد خود بگویید که آنها چقدر فوقالعاده هستند، اما هرگز برای پیروزی در این نبرد سنگین روی افراد برتر خود حساب نکنید، چرا که برای پیروزی در نبرد به یک استراتژی برتر نیاز است.
هنوز هم بسیاری از
شرکتها شدیدا به این استراتژی (داشتن افراد بهتر) اعتقاد دارند. آنها
متقاعد شدهاند که میتوانند در رقابتهای کاری، بهترین افراد را جذب کنند و
با برنامههای آموزشی میتوانند برتری افرادشان را حفظ کنند. دانشجویان
]آمار به این نظریه خواهند خندید. بله، احتمال کنار هم گذاشتن افراد برتر
در یک مجموعهی کوچک وجود دارد، اما هر چه شرکت بزرگتر باشد به همان انداز
ه کارمند متوسط خواهد داشت.
هنگامی که بحث شرکتهای خیلی بزرگ به میان میآید، با نگاه آماری، احتمال جمعآوری یک تیم زبده و برتر، تقریبا صفر میشود.
ادامه مطلب ...
نویسنده: جک ولش و سوزی ولش مترجم: مهندس معین خانلری ناشر: انتشارات سپی
از آشفتگی به آرامش
جای
تعجب نیست که مدیریت بحران اغلب به آتشنشانی تشبیه میشود. بحران
میتوانند مانند یک آتش سوزی شدید، سازمان را کاملا به خود مشغول کند.
مدیران مدام از جلسهای به جلسهی دیگر میروند تا بفهمند چه اتفاقی افتاده
است و چه باید کرد. کارکنان هم در گروههای کوچک همه جا دور هم جمع
میشوند و پچپچ میکنند. هر کس دیگری را مقصر میداند و همه نگران از دست
دادن شغلشان هستند. در اغلب موارد چنین ترس شدیدی حاکم میشود که چرخ
کارها از حرکت باز میایستد.چنین وضعیتی برای شما هم آشناست؟
ادامه مطلب ...