منبع: چهارراه تبلیغات
با وجود همه عوامل مساعدی که تبلیغات تجاری را در ایران به سوی رشد و کمال میبردند عواملی نیز وجود داشتند که مانع از این میگردید که رشد و تکامل تبلیغاتی بازرگانی سرعت و جهت مطلوب را داشته باشد. مهمترین این عوامل نامساعد به شرح ذیل میباشند.
اول ـ بیاعتقادی مقامات دولتی: مقامات دولتی در ایران نسبت به نقش ایجادی تبلیغات تجاری بیاعتقاد بودهاند. لهذا کمکی به رشد این فن و حرفه نکردند. زیرا قبول نداشتند که تبلیغات تجاری تولید و صنعت را توسع میدهد و به کمال میبرد. حتی سطح زندگی و نحوه تغذیه مردم را بالا برده فعالیت تولیدی و ایجادی را در کشور ترقی میدهد و بالاخره قیمت فرآوردهها را متعادل میکند و کاهش میدهد.
عدم حمایت مقامات دولتی از تبلیغات نه تنها موجب شد که دولت تبلیغات را در حول و حوش انحصارات خود راه ندهد و برای ازدیاد فروش تولید بزرگ ملی یعنی صنعت نفت که قسمت اعظم سود ناویژه ملی ما را تشکیل میداد (و میدهد) و صادرات ما را تأمین میکند و 80 درصد مخارج عمرانی کشور را میپردازد از تبلیغات صحیح مدد نجوید. بلکه عملاً به تولیدکنندههای داخلی توصیه میشود که به جای صرف بودجه تبلیغاتی اقدام به کاهش بهای کالای خود بنمایند. غافل از این اینکه اگر تولیدکننده برای فروش و عرضه بیشتر کالای خود تبلیغ نکند نه تنها نمیتواند در بهای کالا کاهش بدهد، بلکه ناچار است به علت جبران تنزل میزان فروش قیمت واحد را بالا ببرد.
اما در یکی دو سال آخر دهه 1340 شمسی دولت در چند مورد خاص مانند گردآوری عوارض نوسازی و نیز در مورد انتخابات از تبلیغات تجاری کمک گرفت و همین آزمایش توانست اثرات درخشان تبلیغ را برای مسئولینی که معتقد بودند کالای خوب نیازی به معرفی ندارد، روشن سازد. جمله مشهوری در تبلیغات وجود دارد که میگوید: “ تبلیغات، فروش کالای مرغوب را تسریع میکند و کالای بد را به ورشکستگی میکشاند”.
بنابراین اعتقاد مسئولین امر و یا تولیدکنندگان در مورد کالاهای خوب و یا اقدامات صحیح انجام شده منطقی به نظر نمیرسد.
دوم ـ بیاعتقادی عدهای از تولیدکنندگان داخلی: با این که طی بیست سال از 1330 تا 1350 شمسی چهره اقتصاد ملی کشور با استفاده از تبلیغات تجاری دگرگون شد، معالوصف هنوز هم عده قابل توجهی از تولیدکنندگان به تبلیغات به عنوان یک ضرورت اقتصادی و تولیدی عصر خود نمینگریستند و اغلب از صرف بودجه لازم برای تبلیغ کالای خود با عذرهای گوناگون ابا داشتند.
صاحبنظران صنعت اعتقاد داشتند که این عده با وجود این که در کار تولیدی خود به علت عدم استفاده از تبلیغات توفیقی نیافتهاند اما هنوز نتوانسته بودند عدم موفقیت خود را به طور صحیح و علمی توجیه نمایند. صاحبنظران مزبور میافزودند، شیوه استدلال صد سال پیش هنوز در دستور روز این عده از تولیدکنندگان قرار دارد و معتقدند اگر کالائی واجد شرایط لازم باشد برای موفقیت به تبلیغات احتیاجی ندارد و تبلیغات مخصوص کالاهای بنجل و بی مشتری است.
سوم ـ قوانین مالیاتی: قوانین مالیاتی آن سالها، همیشه مانعی بزرگ در راه تبلیغات دانسته شده است. مگر در قانون مالیاتی مصوب اسفند ماه 1345 که از اوایل سال 1346 قوت قانونی یافت و رسماً اجرا شد، به موجب آن هزینه تبلیغاتی جزء هزینههای ضروری شناخته نشده بود و شرکتهای تولیدی و بازرگانان با اشکال فراوان میتوانستند محل هزینههای تبلیغاتی خود را پر کنند تا در پیچ و خم مواد قانون مالیات بر درآمد گرفتار نگردند.
چهارم ـ عدم حمایت اتاق بازرگانی و صنایع و معادن
پنجم نبودن وسایل آموزش فن تبلیغات