Change Manager

مدیریت، یعنی اینکه شما نمی‌توانید از تلاش کردن بازایستید، بلکه باید سخت‌تر تلاش کنید تا در اوج بمانید.

Change Manager

مدیریت، یعنی اینکه شما نمی‌توانید از تلاش کردن بازایستید، بلکه باید سخت‌تر تلاش کنید تا در اوج بمانید.

اعلام ارزش 10 برند پرآوازه جهان

مهدی لطفی ، مشاور بازاریابی

شاید برای شما شگفت آور باشد که بزرگترین برندهای امروز، توسط افراد معمولی، اما با یک اراده استوار پدید آمده اند. خواهید دید که همه چیز از هیچ، پدید آمده
است. البته امروز قرار نیست داستان آفرینش هر کسب و کار را از ابتدا تا انتها برای همدیگر تعریف کنیم.برای اینکه تصویر بهتری از نتیجه تلاش این کارآفرینان داشته باشید، به ارزش برند هر کدام از این کسب و کارها هم اشاره ای می کنیم. این ارزش گذاری از طریق اینتربرند که بزرگ ترین سازمان در دنیا برای رتبه بندی برندهاست،انجام شده است.

به گزارش ام بی ای نیوز، ارزش برند، یکی از سرمایه های غیرقابل لمس یک کسب و کار به شمار می رود؛ یعنی میزان پولی که سرمایه دارها برای نام تجاری یک کسب و کار (و نه کل کسب و کار)حاضرند بپردازند.

● نایک، تولیدکننده کالاهای ورزشی
ارزش برند: ۱۳ میلیارد و 700 میلیون دلار،تأسیس با نام کالاهای ورزشی روبان آبی توسط فیلیپ نایت و ویلیام بوورمن (۱۹۶۴)
فیلیپ نایت، بعد از تمام کردن مدرسه بازرگانی در سال ۱۹۶۲ تصمیم گرفت سفریبه ژاپن داشته باشد. آنجا با یک شرکت تولیدکننده کفش ورزشی ژاپنی آشنا شد به نام اونیتسوکا تایگر.
فیلیپ که قبلا در دانشگاه اورگان، دو میدانی کار بود، پذیرفت که کفش های آن
تولیدکننده را در مقیاس کوچک، وارد بازار امریکا کند و یک شرکت به نام کالاهای ورزشی روبان آبی ثبت کرد و متعاقب آن یک سفارش 200 تایی به اونیتسوکا تایگرداد، کفش ها را در زیرزمین خانه پدری انبار کرد و با پرسه زدن در رویدادهای ورزشی محلی سعی کرد آنها را به فروش برساند.
در قدم بعدی، فیلیپ با مربی سابق دو میدانی خودش، بیل بوورمن، شریک شد. آن سال،آنها توانستند ۱۳۰۰ جفت کفش را به ارزش ۸ هزاردلار بفروشند.
سال بعدی فروش آنها به ۲۰ هزار دلار رسید و سال بعدتر حتی توانستند مغازه ای را برای خرده فروشی اجاره کنند تا لازم نباشد کارمندهای معدودی که برای آنها کارمی کردند با ماشین هایشان دوره بیفتند و به رویدادهای ورزشی سرک بکشند.
ارتباط روبان آبی با شرکت ژاپنی تا سال ۱۹۷۱ ادامه داشت. فیلیپ و بیل کم کم
آماده می شدند خط تولیدی خودشان را راه اندازی کنند. یک لوگو طراحی کردند که تا امروز هم لوگوی شرکت است و اسم «نایک» را با الهام از ایزدبانوی پیروزی یونان باستان برای پیشه خود برگزیدند.

● امریکن اکسپرس ـ ارایه دهنده خدمات پستی
ارزش برند: ۱۳ میلیارد و 900 میلیون دلار،تاسیس توسط هنری ولز، ویلیام فارگو، جان وارن باترفیلد در سال ۱۸۵۰ در آلبانی نیویورک
هنری ولز در سال ۱۸۳۹ کارش را در یک شرکت اکسپرس در کرانه خاوری امریکا آغازکرد. شرکت های اکسپرس به شرکت هایی گفته می شود که به دلیل قابل اعتمادتر بودن نسبت به پست ملی آمریکا، وظیفه حمل و نقل پول و کالاهای قیمتی را بر عهده دارند. هنری دائما به رئیسش پیشنهاد می داد کسب و کارشان را به سمت غرب امریکا گسترش بدهند که معمولا با مخالفت او روبرو می شد. بنابراین هنری تصمیم گرفت خودش دست به کار بشود.بنابراین، شرکتی تاسیس کرد و سال های زیادی را با حاشیه سود کم و رشد آهسته طی کرد تا اینکه با
دو تا از رقیب های تجاریش شریک شد: ویلیام فارگو و جان وارن باترفیلد. این طوربود که شرکت امریکن اکسپرس در سال ۱۸۵۰ شکل گرفت.
سال بعد آنها با بزرگ ترین رقیبشان یعنی شرکت آدامز و شرکا به تفاهمی رسیدند که وارد بازارهای همدیگر نشوند. با این حساب، امریکن اکسپرس از غرب و شمال و آدامزو شرکا از شرق و جنوب بازارهایشان را گسترش دادند.
جالب است بدانید که یک سال بعد از آن، هنری و ویلیام از ترس اینکه آدامز و شرکا صاحب مونوپلی طلای کالیفرنیا بشوند، تصمیم گرفتند کسب و کارشان را در جنوب توسعه بدهند. ولی این پیشنهاد آنها، با مخالفت هیئت مدیره امریکن اکسپرس مواجه شد. بنابراین هنری و ویلیام خودشان شرکت دیگری را تأسیس کردند به نام "ولز فارگو و شرکا" که به بانکداری و خدمات اکسپرس در کالیفرنیا بپردازد.

● اچ اند ام ـ تولیدکننده پوشاک
ارزش برند: ۱۶ میلیارد و یک میلیون دلار، برپاشده توسط ارلینگ پرسون در سال ۱۹۴۷ در واستراس در سوئد
پس از جنگ جهانی دوم، ارلینگ پرسون سفری به امریکا داشت و آنجا تحت تأثیر مغازه های بزرگ و کارآمد امریکایی قرار گرفت. هنگامی که به کشورش برگشت، صنعت خرده فروشی پوشاک زنانه را دگرگون کرد و دامنه این تغییر را به سراسر اروپا گسترش داد. او نام شرکتش را هنز (به سوئدی= زنانه) گذاشت.
۲۱ سال بعد، ارلینگ یک فروشگاه لوازم شکار را که انبار بزرگی از پوشاک مردانه داشت خرید و با تغییر نام شرکتش به اچ اند ام، فروش پوشاک زنانه و مردانه را در37 کشور توسعه داد.

● سامسونگ ـ تولیدکننده لوازم الکتریکی
ارزش برند: ۱۹ میلیارد و 500 میلیون دلار،تأسیس توسط «لی بیونگ چول» در سال ۱۹۳۸ در کره جنوبی
آیا میدانستید که سامسونگ کارش را به عنوان خواروبار فروشی در سال ۱۹۳۸ شروع کرد؟ تجارت خوب بود و «لی بیونگ چول» توانست بعد از ۹ سال دفتر اصلی شرکت را به سئول ببرد. با آغاز جنگ دو کره، ناگزیر شد این کسب و کار را ترک کند. بنابراین تحت همان عنوان سامسونگ، یک کارخانه شکرسازی و یک کارگاه پشم بافی ایجاد کرد.
در دهه 60 میلادی، تغییر دوباره مسیر کسب و کار سامسونگ، مصادف شد با طرح های پارک چونگ هی ، رئیس جمهور کره و تصویب سیاست هایی برای حمایت از شرکت های مادر (از جمله سامسونگ). تا سال ۱۹۷۹ که پارک چونگ هی، ترور شد این سیاست ها ادامه داشت و شرکت های خارجی نمی توانستند لوازم مصرفی الکترونیکی خودشان را درکره بفروشند. این فرصت ۱۸ ساله به سامسونگ اجازه داد، خودش را با بازارهای جهانی تطبیق دهد و تبدیل به یکی از بزرگ ترین تولیدکننده های لوازم الکترونیکی مصرفی در دنیا شود.

● مارلبورو ـ تولیدکننده دخانیات
ارزش برند: ۲۰ میلیارد دلار، تأسیس توسط فیلیپ موریس در سال ۱۹۰۲ در نیویورک
فیلیپ موریس که یک تولیدکننده سیگار بریتانیایی بود، به نیویورک آمد تا
سیگارهایش را آنجا بازاریابی کند. تا سال ۱۹۲۴ اتفاق خاصی نیفتاد و تقریبا همه
سیگارها در بازار شبیه به هم بودند تا اینکه فیلیپ، سیگاری را مخصوص زنان به بازار معرفی کرد و اسمش را مارلبورو گذاشت.
این کسب و کار تا دهه 50 ادامه داشت تا اینکه پژوهشهای دانشمندان آشکار
کرد که سرطان شش با سیگار کشیدن پیوند دارد.
مارلبورو ناگزیر شد ۱۸۰ درجه تغییر جهت بدهد و دیگر به عنوان سیگار مردانه خودش را جا بیندازد. البته با این کارش فرهنگ استفاده از سیگارهای فیلتردار و کم خطرتر را هم، جا انداخت.
امروز کمپین تبلیغاتی معروف مارلبورو برای این کار و استفاده از گاوچران ها درتبلیغات، به یکی از موردکاوی های پرآوازه دانشگاههای بازرگانی جهان تبدیل شده است.

● لویی ویتون ـ تولیدکننده پوشاک، کیف و کفش
ارزش برند: ۲۱ میلیارد و 900 میلیون دلار، تأسیس توسط لویی ویتون در سال ۱۸۵۴ در پاریس
لویی کوچک، در سن ۱۴ سالگی تصمیم گرفت از شهرش، یورا، برای زندگی به پاریس برود. ۲۴۹ مایل (۴۰۰ کیلومتر)، آن هم با پای پیاده، طی کرد و بین راه هم کارهای گوناگون و گاه شگفتی را می پذیرفت.
هنگامی که به پاریس رسید، به عنوان شاگرد جعبه ساز شروع به کار کرد و کم کم چنان شهرتی دست و پا کرد که ناپلئون سوم او را به عنوان جعبه ساز شخصی همسرش،امپراتریس اوژنی دمونتیو، به کار گماشت.
گویا آن دوران جعبه سازی کار مهمی به شمار می آمده است.
آن روزها مردم هنگام سفر وسایل خود را در جعبه جابه جا می کردند.
این تجربیات به لویی کمک کرد تا او به درک خوبی از کیفیت مورد انتظار مردم از چمدانهایشان برسد.
در سال ۱۸۵۴ وقتی که لویی ۴۳ سالش بود، اولین مغازه چمدان فروشی اش را درپاریس افتتاح کرد. بازار هدف لویی، طبقه ثروتمند و اهل مسافرت پاریسی بود و کسب و کارش، بعدها به یکی از تجملی ترین برندهای دنیا تبدیل شد.

● سیسکو ـ خدمات و تجهیزات شبکه
ارزش برند: ۲۳ میلیارد و 200 میلیون دلار،برپا شده توسط لئونارد بوساک و ساندرا لرنر در ۱۹۸۴ در سانفرانسیسکو
این داستان کمی رمانتیک است! لئونارد، مدیر آزمایشگاه کامپیوتر دانشگاه
استانفورد بود و ساندرا، همسرش ، مسئول کامپیوتر در تحصیلات تکمیلی بود. لئونارد برای ارتباط با همسرش کوشید دو کامپیوتر دور از هم را که به فاصله
تقریبا ۴۵۰ متر از هم بودند، به هم پیوند دهد.
آنها بعدها خانه شان را گرو بانک گذاشتند، بی خیال حقوق دانشگاهی شان شدند و
دوستانشان را به عنوان کارمند استخدام کردند تا بتوانند شرکتی را برای فروش
تجهیزات شبکه ای تأسیس کنند.
داستان طراحی اسم و لوگوی شرکت هم شگفت انگیزاست.
یک روز که لئونارد و ساندرا از روی پل دروازه طلایی
Bridge) (Golden Gate می گذشتند به اتفاق تصمیم گرفتند، اسم
شرکت را سیسکو بگذارند که کوتاه شده واژه سانفرانسیسکو بود و لوگوی شرکتشان را هم به شکل همان پل پرآوازه طراحی کردند.

● ژیلت ـ تولیدکننده تیغ ریش تراش
ارزش برند: ۲۳ میلیارد و 300 میلیون دلار، برپا شده توسط کینگ کمپ ژیلت در ۱۹۰۱ در امریکا
آقای کینگ، در سال ۱۸۹۵ به عنوان فروشنده دوره گرد برای شرکت چوب پنبه سازی کار می کرد. یک روز، به جمع بندی شگفتی رسید. او متوجه شد که مردم در بطری ها را یک بار استفاده می کنند و بعد دور می اندازند و به همین خاطر شرکت های بطری سازی مجبور بودند دوباره، درب چوب پنبه ای برای فراورده هایشان سفارش دهند.
ممکن است برای من و شما این قضیه اهمیتی نداشته باشد، ولی کینگ فکر کرد می تواند این مدل کسب و کار را استفاده کند و درآمد همیشگی از کنار آن دربیاورد.
از طرفی کینگ متوجه شده بود که تمام مردها مجبور بودند هر روز صبح، تیغ اصلاح صورتشان را قبل از استفاده، تیز کنند. پس فکر کرد اگر یک تیغ دولبه ارزان قیمت بتواند درست کند که روی دسته ای سوار شود و تا وقتی که کند و غیرقابل مصرف بشود، از آن استفاده کنند و بعد دورانداخته شود، همه مردها مشتری بالقوه آن محسوب می شوند.
می توانم حدس بزنم الان چه فکر می کنید! حتما با خودتان فکر می کنید عجب ایده بکری! ولی خوب است بدانید که 6 سال طول کشید تا کینگ دانشمندان و ابزارسازهای منفی گرای شهرش را قانع کند که کمک کنند این تیغ تولید شود. در سال ۱۹۰۱ شرکت تیغ ایمن امریکا را تاسیس کرد و برای آن ۵ هزار دلار سرمایه جمع کرد. ارزش این سرمایه به پول امروزچیزی حدود ۱۵۰ هزار دلار تخمین زده می شود. یک سال بعد اسم شرکت را به شرکت تیغ
ایمن ژیلت تغییر داد.
نخستین تولیدات شرکت، سال ۱۹۰۳ وارد بازار شدند. حدس بزنید، کل فروش سال نخست ژیلت چقدر بود؟
آنها ۵۱ مجموعه (دسته و تیغ) به ارزش هر مجموعه ۵ دلار و ۱۶۸ تیغ به ارزش یک دلار برای هر 20 تیغ فروختند. ولی سال بعد مالکیت معنوی محصولشان را ثبت کردند و حدود ۹۱ هزار مجموعه و ۱۲۴ هزار تیغ به فروش رساندند.

● نوکیا ـ تولیدکننده تجهیزات مخابراتی
ارزش برند: ۲۹ میلیارد و و 500 میلیون دلار، برپاشده توسط فردریک ایدستام در سال ۱۸۶۵ در فنلاند
شاید برایتان شگفت انگیز باشد بدانید هنگامی که در سال ۱۸۶۵ شرکت نوکیا آغاز به کار کرد، کارش ساختن کاغذ بود(البته می شود گفت که کاغذ اصلی ترین تکنولوژی ارتباطی بشر بوده). فردریک که یک مهندس بود توانست فرآیند تولید جدیدی برای کاغذ به وجود بیاورد که قیمت تمام شده محصول را کم کند و به این ترتیب صنعت کاغذسازی را دگرگون کرد. برای همین نوآوری هم مدال برنز نمایشگاه بین المللی پاریس را در سال ۱۸۶۷ کسب کرد.

●رستورانهای زنجیره ای فست فود مک دونالد
ارزش برند: ۳۳ میلیارد و 600 میلیون دلار، تأسیس رستوران مک دونالد توسط ریچارد و ماریس مک دونالد در ۱۹۴۰ و تاسیس شرکت مک دونالد توسط ری کراک در سال ۱۹۵۵ در سن برناردیو کالیفرنیا
داستان مک دونالد از شگفتیهای جهان کسب و کار و بسیار پندآموز است! دو برادر، ریچارد و ماریس، یک رستوران زدند که مردم با ماشین هایشان بروند و سفارش غذا بدهند. به این رستوران ها drive through گفته می شود. منوی رستورانشان هم خیلی متنوع بود. 8 سال این کسب و کار را داشتند تا اینکه تصمیم گرفتند یک سیستم خدمات سریع راه بیندازند و برای این کار لازم بود منوی رستوران را ساده سازی کنند. پس ایده اولیه این طور شکل گرفت.
سال ۱۹۵۴ یک فروشنده به نام «ری کراک»، سری به رستوران مک دونالد زد تا مخلوط کن به آنها بفروشد. خب؟! یک سال بعد، ری برگشت و امتیاز فرانچیز یک رستوران مک دونالد را خرید. کمی بعدتر، برگشت و کل کسب و کار را خرید و یک دفعه، شروع کرد به ایجاد رستوران های زنجیره ای مک دونالد، به طوری که در هشت سال، ۵۰۰ رستوران مک دونالد باز شدند. امروز ۳۲ هزار مک دونالد در دنیا وجود دارد.
درس بزرگ این داستان این است که خالقین اصلی ایده این کسب و کار مشهور، هیچ نفعی از این گسترش نبردند و احتمالا بچه هایشان هر شب سر سفره "ری کراک" را نفرین می کنند!
یک داستان جالب دیگرهم وجود دارد. والت دیزنی و ری کراک در دهه 20 میلادی در یک دوره آموزشی رانندگی آمبولانس!! با هم دوست می شوند. سال ها بعد، وقتی ری کراک، مالک مک دونالد می شود یک نامه به والت دیزنی می نویسد و از او می خواهد که اجازه دهد یک مک دونالد در دیزنی ورلد باز کند. دیزنی پذیرفت به شرطی که فقط ۵ سنت به قیمت سیب زمینی سرخ کرده ها بیفزاید. فکر می کنید ری کراک چه کرد؟ زد زیر قضیه و نپذیرفت! و این گونه بود که دیزنی ورلد،سال های سال، بدون مک دونالد باقی ماند.

مهدی لطفی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد