Change Manager

مدیریت، یعنی اینکه شما نمی‌توانید از تلاش کردن بازایستید، بلکه باید سخت‌تر تلاش کنید تا در اوج بمانید.

Change Manager

مدیریت، یعنی اینکه شما نمی‌توانید از تلاش کردن بازایستید، بلکه باید سخت‌تر تلاش کنید تا در اوج بمانید.

سرمایه فکری و مدیریت دانش

نویسنده: مریم پورعینی    
دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی                                                                   
دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین                                                                           
 ایمیل:maryamporeiny@yahoo.com


 
چکیده:

در این مقاله در باره سرمایه فکری و مدیریت دانش و استراتژِی های  لازم بیان میشود و در ادامه هم روشهای اندازه گیری سرمایه فکری و مدیریت دانش گفته می شود.

در عصر فرا رقابتی سازمانها با محیطی رو برو هستیم که مشخصه آن افزایش پیچیدگی و جهانی شدن و پویایی است لذا سازمانها برای استمرار و استقرار خود با چالشهای نوینی مواجه است که برون رفت از این چالشها مستلزم توجه بیشتر به توسعه و تقویت مهارتها و تواناییهای درونی است که این کار از طریق مبانی دانش سازمانی و سرمایه فکری صورت میگیرد که سازمانها از آنها برای رسیدن به عملکرد بهتر در دنیای کسب و کار استفاده میکنند.دانش  و سرمایه فکری بعنوان استراتژیهای پایدار برای حصول ونگهداری مزیت رقابتی سازمانها تشخیص داده شده است (بارنی۱۹۹۱″دارکر ۱۹۸۸″گرانت۱۹۹۱). لذا در جهان دانش محور کنونی ” قابلیتهای سازمانی بر اساس دانش و سرمایه فکری بوده است و مدیران بایستی درک کنند که چه قابلیتهایی برای حفظ مزیت رقابتی شدن لازم است. لذا دارائیهای دانشی  و سرمایه فکری در حال تبدیل شدن به اهرم استراتراتژیک برای مدیریت کردن عملکرد کسب وکار و نوآوری مستمر شرکت میباشد لذا شرکت فقط محصول وخدمت تولید نمیکنند بلکه بایستی ارزش افزوده برای باقی ماندن در اقتصاد جدید خلق کنند ودراین عصر چالش اصلی مدیران آماده کردن محیط مناسب برای رشد و پرورش ذهن انسانها در سازمان دانش محور است مدیریت دانش و سرمایه فکری به مهارت اساسی مدیران در این سازمان ها تبدیل شده است.و در اقتصاد کنونی  مزیت رقابتی شرکتها بر پایه دارایی نامشهود و سرمایه فکری است که با برقراری ارتباطات مناسب با مشتریان و کسب تجربه لازم در این مسیر وبا اتکا به دانش و تکنیکهای سازمانی و مهارتهای تخصصی این امر را محقق ساخته اند سازمانها از طریق دانش و فرآیند های موجود در مدیریت دانش به سرمایه فکری تبدیل کنند زمانی که شرکتها از اقتصاد صنعتی به سمت اقتصاد دانشی حرکت میکنند با چالشهای بزرگی مانند پویایی و عدم اطمینان و پیچیدگی رو به رو هستند لذا دراین شرایط نیاز به آگاهی بیشتر  در مورد سرمایه فکری و کنترل آنی فزونی میابدولذا این موضوع باعث شده است که شرکتها دارایی نا مشهود خود را شناسایی و مدیریت کنند.

بیان مساله :

 ارتباط بین سرمایه فکری ومدیریت دانش شناسایی میشود واستراتژی لازم برای ایندو بیان میشود.

واژه گان کلیدی : سرمایه فکری و مدیریت دانش

سرمایه فکری زیرمجمو عه ای از دارایی نامشهود است و دارایی ناملموس تحت عنوان سر قفلی بیان میشود. و سرمایه فکری بهنوان بخشی از سر قفلی در نظر گرفته شده است..

اصطلح سرمایه فکری توسط استیوارت(۱۹۹۱) مترادف دارایی نامشهود در نظر گرفته شده است ود رسال ۱۹۶۹گالبرایت یک فرآین ارزش آفرین و دسته ای از داراییها معرفی گردیده است. در اقتصاد قدیم ارزش بازاری متکی بر دارایی فیزکی بوده است ولی در اقتصاد جدید ارزش از کاربرد سرمایه فکری شرکت ودانش بوده است که ظهور اقتصاد دانشی منجر به پایان بخشیدن دوران اهمیت نسبی دارایی های مشهود گردیده است وپارادایم جدیدی که توجه زیادی به دانش وسرمایه فکری درآن دیده میشود پدید آمد(۲۰۰۳″Zhou). براساس تحقیقی که باروخ لو در دانشگاه استرن نیویورک انجام داد مشخص گردید که در سال ۱۹۲۹ تقریبا ۷۰% سرمایه گذاریهای شرکتهای آ»ریکایی اختصاص به دارایی نامشهود داشته است و تنها ۳۰% ازمجموع سرمایه گذارییها بر روی نامشهود بوده است . از سال ۱۹۹۰ به بعد این روند بالعکس شده است و حجم کسترده ای از  از سرمایه گذارییها به دارایی نامشهود اختصاص یافته است که میتوان به بخش R&D”و نرم افزارهای مختلف  IT و آموزش کارکنان  و ارتقائ  قابلیتهای آنان اشاره کرد در حالی که در کشور سوئد رقم GDP معادل ۲۰% و در کشور های اروپایی معادل ۱۰% از سرمایه فکری را شامل میشود  که این امر به میزان بسیار زیادی در قیمتهای سهام  شرکتهای موجود را نشان داده است و از طرفی در دهه اواخر دهه ۱۹۷۰ ارزش بازاری  رقمی معادل یک برابر ارزش دفتری بوده است و در اواسط دهه ۱۹۹۰ این رقم به سه برابر و در حال حاظر به شش برابر ارزش دفتری شرکته رسیده است. پیتر درا کر میگوید ” ما در حال داخل شدن به یک جامعه دانش محور  هستیم که در آن منبع اصلی اقتصاد ” سرمایه ” منابع طبیعی و نیروی کار محسوب نمیشود بلکه منبع اصلی اقتصادی در این جامعه دانش است و خواهد بود .” قرن ۲۱ را قرن اقتصاد  دانشی نامیده است  که قبل از اقتصاد دانشی ” جهان بر مبنای اقتصاد تولیدی  یا صنعتی اداره میشد. در این اقتصاد ” فاکتور های تولید ارزش اقتصادی ” منابع فیزیکی مانند زمین ” نیروی کار ” پول ” ماشین و…. محسوب میشدند و ترکیبی از این فاکتورها تولیدی برای اقتصاد ارزش ایجاد میکردند  که در آن دوران دانش فاکتور تولیدی بود اما در این اقتصاد دانش محور ” دانش یا سرمایه فکری (IC) بعنوان یک فاکتور تولید ارزش اقتصادی در مقایسه با دارایی های فیزیکی محسوب میشود.

 

سیر تکاملی سر مایه فکری :

اوایل دهه ۱۹۸۰=ایده عمومی ارزش نا ملموس ( سر قفلی)

اواسط دهه ۱۹۸۰= بوجود آمدن عصر اطلا عات و شکاف بین ارزش دفتری و ارزش بازاری

اواخر ۱۹۸۰دهه ۱۹۸۰= تلاش برای نوشتن و تدوین حسابها و اندازه گیری سرمایه فکری و گزارش به گرو ه های بیرونی

اوایل دهه ۱۹۹۰= مشروعیت یافتن نقش مدیریت سرمایه فکری با تخصیص یک پست سازمانی ومعرفی کارت امتیاز دهی متوازن توسط کا پلان و نورتن در سال ۱۹۹۲ مبتی بر آنچه که شما اندازه میگیرید همان چیزی است که شما بدست میاورید ودر سال ۱۹۹۰ اسکاندیا ای . اف . اس  لیف ادوینسون را بعنوان مدیر سرمایه فکری منصوب میکنند .

 اواسط دهه ۱۹۹۰ = نونو کا و تا کیشی در سال ۱۹۹۵ سازمان دانش آفرین را معر فی میکنند ودر سال ۱۹۹۴ ابزار شبیه سازی سلمی با نام تا نگو روانه بازار شد که درباره اهمیت عوامل نا ملموس میپردازد  و گزارش در سال ۱۹۹۴ سالانه شرکت اسکاندیا در باره سرمایه فکری نشان میدهد 

اواخر دهه ۱۹۹۰ = سرمایه فکری در مقالات  و کنفرانسها و نشریات مطرح میشود که در سال ۱۹۹۰ یک سمپوزیوم بین المللی در باره سرمایه فکری در آمستردام بر گزار میشود.

 

 

اوایل ۲۰۰۰= اولین مجله معتبر در ارتباط با سر مایه فکری انتشار میابد  و اولین استانداردهاب حسابداری سرمایه فکری توسط دولت دانمارک تدوین میشود و اتحادیه اروپا اولین گزارش خود را منتشر میکنند . کتاب ثروت نا مشهود توسط موسسه برو کینگ و کتاب مدیریت انازه گیری و گزارش دهی داراییهای نا مشهود توسط  لو منتشر میشود .

 

 

خصوصیات موجود در منابع نا مشهود

۱-مقیاس پذیریSCalability

دارایی فیزیکی بخاطر طبیعت خود که مشهود است محدود میگردد لذا استفاده از آنها در آن واحد با بیش از لز یک نفر امکان پذیر نمیباشد واین داراییها با محدودیت کم یاب بودن مواجه هستند یعنی به معیار فرصت – هزینه توجه میشود اما دارایی نا مشهود با استفاده زیاد از آنها در تنگنا نیستند و استفاده از آن توسط یک نفر مانع استفاده دیگران از آن نمیشود.

۱-     ۲-بازده های فز اینده هر چه قدر منبع نا مشهود افزایش و انباشته شوند سود نیز بیشتر میشود که با عث بالا بردن مقیاس بازده ها میشود و هر گونه گسترش در منابع نا مشهود باعث گسترش در منابع نا مشهود میشود و این خلاف آنچیزی است که در منابع مشهود دیده میشود.

۳-مشکل در تقلید کردن

ابهام در تکرار اتفاقی مجدد : تکرار در شکل دهی مناسب محیطی و بر قراری ارتباط علت و معلولی که منجر به خلق دو بره منابع نا مشهود میشود مشکل است .

مسیر وابستگی : توسعه وبهبود جزئ مو ضو عاتی هستند  که اثرات منفی و مثبت زیادی بر روی تصمیماتی که قبلا گرفته شده دارد

تراکم زمانی : توسعه منابع نا مشهود یک دوره زمانی طولانی را طلب میکنند که این امر تقلید را تشویق نمیکند.

 

 

عوامل محدود کننده در توانایی سرمایه فکری برای خلق ارزش

۱-وجود موانع محدود:فقدان ما هیت فیزیکی  منابع نا مشهود با عث گردیده است که به سختی بتوان مانعی برای دستیابی به این سرمایه ها برای رقبا بوجود آیید اگر چه وجود مقارات قانونی در حمایت از حق ثبتها  در دهه اخیر تا حدود زیادی از این مشکلات را کاسته است  اما بصورت کامل تضمین کننده نیست. پدیده سر یزی ” که فرصتهای یادگیری شرکته از رقبا یشان را پدید میاورد تا حدودی توانسته مانعی برای دسترسی کمتر شر کتها ی رقیب به منابع نا مشهود  شرکت پدید آورد.

۲- ریسک ذاتی : برای فراهم نمودن منابع نا مشهود سرمایه گذاری  ابتدایی زیادی در مقایسه با منابع منابع مشهود لازم است . افزایش سرعت در تغییر فاکتورهای مورد توجه بازار و همچنین تکنو لو ژیها موانعی را برای بررسی های مدیریت در زمینه نو آوریها جدید پدید میا ورند چرا که تغییرات بسیار زیادی بوده ودر نتیجه ریسک زیادی در گسترش منابع نا مشهود در مقایسه با منابع مشهود دیده میشود.

 

۳-مشکلات موجود در مذاکره ها

ارزیابی این منابع به شدت غیر عینی و ذهنی است.

نا متوازنی اطلا عاتی  قابل توجه در زمینه سرمایه فکری می تواند مشکلاتی انند  فروش اطلا عات درونی شرکته ایجاد کند.

 

مهم ترین تعاریف ارائه شده توسط محققان

جدول شماره ۱

خلاصه ای از تعاریف  و ساخت ها ی سرمایه فکری

 

محقق

ساخت

تعریف سرمایه فکری

بونیتس ۱۹۹۶

 

 

روس ۱۹۹۷

 

استوارت ۱۹۹۷

 

 

ادوینسون و مالونه ۱۹۹۷

 

سویبای ۱۹۹۸

 

 

بونیتس ۱۹۹۹

آندریسون و استم ۲۰۰۴

یاوندت ۲۰۰۴

 

سرمایه فکری

سرمایه ساختاری سرمایه رابطه ای

سرمایه فکری

سرمایه ساختاری

سرمایه فکری

سرمایه ساختاری

سرمایه مشتری

سرمایه انسانی

سرمایه ساختاری

سرمایه مشتری

مهارت کارکنان

ساختار درونی

ساختار بیرونی

سرمایه انسانی

سرمایه ساختاری سرمایه رابطه ای

سرمایه انسانی

سرمایه اجتماعی سرمایه سازمانی

 

سرمایه فکری ممکن است یک منبع جدید برای سازمان برای برتری در رقابت ایجاد کند.

سرمایه فکری مجموع دارائی های پنهان یک شرکت مانند برند، علائم تجاری و همچنین شامل تمام دارائی هایی که دربیان های مالی دیده نمی شوندمی شود.

سرمایه فکری  شامل آگاهی اطلاعات دارائی علمی و تجربه می شود . یک نیروی جمعی فکری یا آگاهی مفید.

 

سرمایه فکری شامل همه منابع غیر ملموسی می شود که برای یک سازمان در دسترس هستند و یک برتری مرتبط ارائه می کنند و در ترکیب قادر به تولید امتیازاتی برای آینده می باشند. مجموع همه آگاهی هایی که یک سازمان قادربه جذب کسب برتری های رقابتی داشته باشدسرمایه فکری است.

 

. مثالهایی برای دارایی های نا مشهود :

سطح تحصیلات، مهارت ها وتجارب کارکنان استخدام شده در سازمان، نرم افزار کامپیوتر، پایگاه داده ها، کپی رایت ها وعلائم تجاری که متعلق به سازمان است، تکنیک های بازاریابی بکارگرفته شده وسیستم های مدیریت کیفیت، وهمچنین مداخله مستقیم در شبکه های مشارکتی، برندها، معاهدات (موافقت نامه ها) با تامین کنندگان و غیره   .

سازه های سرمایه فکری

۱-سرمایه انسانی :

 شامل دانش، مهارت ها وتوانایی های کارکنان سازمان است  محققان عموما بر اهمیت بیشتر سرمایه انسانی نسبت به دونوع دیگر سرمایه های فکری (ساختاری و سازمانی) تاکید کرده اند. هسون شی وهمکاران (۲۰۱۰)، بیان کرده اند که عملکرد سرمایه انسانی، تاثیر قابل توجهی برسرمایه ساختاری و سرمایه مشتری دارد سرمایه انسانی از طریق قرار گرفتن افراد درگروه های کاری، سازمان ها، دسته ها وشبکه ها ایجاد شده و ارتقا می یابد. طراحی واستقرار نظام جانشین پروری برای کارکنان کلیدی شرکت، طراحی چهارچوب شایستگی کارکنان، وبرنامه ریزی توسعه بر مبنای شایستگی آنان، استقرار فرایند مدیریت عملکرد به ارتقاء سرمایه انسانی خواهد افزود   سرمایه ساختاری را می توان به هر چیزی که در سازمان وجود دارد واز کارکنان(سرمایه انسانی) در کارشان حمایت می کند اطلاق کرد. این نوع سرمایه به عنوان زیر بنایی حمایت کننده، سرمایه انسانی را قادر می سازد به وظایفش عمل کند.

۲-سرمایه ساختاری : تحت تملک سازمان است وحتی زمانی که کارکنان سازمان را ترک می کنند در سازمان وجود دارد  سرمایه ساختاری عبارتست از هرآنچه که در شرکت باقی می ماند پس از آنکه کارکنان به هنگام شب به خانه می روند .

 ۳- سرمایه رابطه ای یا سر مایه مشتری  : شامل دانش موجود در همه روابطی است که سازمان با مشتریان، رقبا، تامین کنندگان، انجمن های تجاری یا دولت برقرار می کند   و یک عامل تعیین کننده در تبدیل سرمایه فکری به ارزش بازار است

اندازه گیری سرمایه فکری میتواند در دو صورت ودر قالب دو معیار صورت گیرد:

۱٫معیارهای مستقیم :در این معیار ارزش پولی را به مولفه های محاسباتی داراییهای نامشهود نسبت می دهند .

۲٫معیارهای غیر مستقیم :در معیارهای غیر مستقیم سرمایه فکری را به عملکرد شرکت نسبت میدهند

. معیار مستقیم :روش ارزش محاسبه شده نا مشهود.

این روش برای اندازه گیری سرمایه فکری بر اساس مفهوم سود بر داراییها ROA  مطابق با نسبت سود بر مالیات شرکت برای دوره سه تا پنج سال است .سپس این میانگین تقسیم بر میانگین داراییهای مشهود شرکت در طی همان مدت میشود.سود بر داراییها حاصل با میانگین صنعت شرکت مقایسه شده تا تفاوت محاسبه گردد.سپس این ROA  اضافی ضربدر دارایی های مشهود شرکت شده تا میانگین اضافی سالانه بدست آید.این مقدار تقسیم بر هزینه های سرمایه شرکت بیانگر ارزش سرمایه فکری خواهد بود.

 شرکت)*(هزینه سرمایه شرکت/ میانگین داراییهای شرکت)=سرمایه فکری ROA صنعت -ROA (

همانطور که روشن است مقدار بدست آمده متناسب با میزان داراییهای شرکت است واین همان سرمایه فکری مورد انتظار است ،مازادی که شرکت علاوه بر ارزش دارایی  خود بدست می  آورد

. معیار غیر مستقیم:رویکرد ارزش افزوده بازار.

 

 

    این خریدار است که ارزش را تعیین وتعریف میکند نه فروشنده .بنابراین آنچه که بازار درباره شرکت میگوید ارزشمند است.در ساده ترین حالت میتوان گفت که سرمایه فکری مساوی است با تفاوت ارزش بازار شرکت وارزش دفتری ان واین ارزش ،ارزش افزوده بازار شرکت نامیده میشود.

   قیمت بازار هر سهم   * تعداد سهام مشخص شده =ارزش بازار  

 ارزش بازار شرکت –ارزش خالص =ارزش افزوده بازار =ارزش خالص سرمایه فکری

۱-۱٫ الگوی رهیاب اسکاندیا
اسکاندیا یک شرکت خدمات مالی سوئدی است که برای نخستین بار توانست دارایی­های دانشی خود را اندازه‌گیری کرده و در قالب ضمیمه­ای به حسابداری سنّتی شرکت، الحاق کند. نخستین گزارش سرمایة فکری اسکاندیا بر اساس الگوی پیشنهادی ادوینسون و مالون در اواسط دهة ۱۹۸۰ تدوین شد. در گزارش سرمایه فکری اسکاندیا علاوه بر ۷۳ سنجه سنتی، از ۹۱ سنجه جدید برای اندازه‌گیری دارایی‌های دانشی در پنج حوزه: مالی، مشتری، فرآیند، نوسازی و توسعه و انسانی استفاده شد.
ادوینسون و مالون در طرح ارزش اسکاندیا، سرمایه فکری را در دو جزء سرمایة انسانی و سرمایة ساختاری ارائه کردند (شکل۱). در این الگو، سرمایه انسانی با عنوانهای دانش مختلط، مهارت، خلاقیّت و توانایی فردی کارکنان برای انجام وظیفه، تعریف می­‌شود، که فلسفه، فرهنگ و اعتبار سازمان را نیز دربرمی‌گیرد. سرمایه ساختاری نیز مواردی از قبیل: سخت‌افزار، نرم‌افزار، پایگاه‌های اطلاعاتی، ساختار سازمانی، حق ثبت اختراعها، مارک‌های تجاری و هرگونه قابلیّت سازمانی دیگری را که از بهره‌وری کارکنان پشتیبانی می‌کند، شامل می‌شود. به عبارت دیگر، هر چیزی که با رفتن کارکنان به خانه در محل کار باقی می‌ماند، بر خلاف سرمایه انسانی که تحت مالکیت سازمان درآورده نمی­‌شود، سرمایه ساختاری قابل تملّک و مبادله است. به نظر ادوینسون و مالون، اندازه‌گیری سرمایه فکری روش جدیدی برای نشان دادن ارزش سازمانی است که در حسـابداری سنّتی هرگز جایی نداشته است. آنها معتقــدند که با وجود دارایی‌های نامشهود، محاسبه شکاف بین ارزش ثبت شده در ترازنامه و برآورد سرمایه‌گذاران از ارزش‌هایشان امکان­پذیر خواهد بود.

 

۱-۲٫ الگوی شاخص سرمایة فکری
این الگو که توسط روس و همکاران در سال ۱۹۹۷ پیشنهاد شد نیز در زمره رویکردهای کارت امتیازی قرار دارد. هدف این شاخص ایجاد تجسّم و انتقال سرمایة فکری و ارزش، مشتق شده از آن است. شاخص سرمایة فکری به نسل دوم از روش­های اندازه‌­گیری سرمایة فکری تعلّق دارد که کاستی­های شیوه‌های پیشین را رفع می‌کند. این الگو، تمامی مؤلفه‌های سرمایه فکری را در یک شاخص سازمانی گرد هم می‌­آورد. در این ادغام، اهمیّت ضریب اثرگذاری هر کدام از نماگرها نشان داده شده است. این شاخص مدیران را به طور مستقیم قادر به تشخیص و همچنین قضاوت دربارة وضعیت سرمایة فکری سازمان می‌سازد. همچنین، زمینة مقایسه بین سازمان‌ها و واحدهای اقتصادی را فراهم می‌آورد. روس و همکاران، سرمایه فکری را به سرمایه انسانی، سرمایه سازمانی و سرمایه ارتباطی تقسیم می‌کنند. سرمایة سازمانی نیز سرمایة نوسازی و توسعه و سرمایة فرایند را دربرمی‌گیرد،. (Roos,et.al,1997)

 

۱-۳٫ الگوی تکنولوژی بروکر
بروکینگ در سال ۱۹۹۶ تعیین ارزش سرمایه فکری طرح‌ریزی کرد. الگوی او از جمله روشهای سرمایه فکری مستقیم است. بروکینگ ارزش سرمایه فکری سازمان را از راه تحلیل عیب‌یابی ارزیابی کرد و واکنش سازمان را به بیست پرسش در رابطه با چهار جزء سرمایه فکری، مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. در الگوی بروکر، منظور از دارایی‌های بازار مواردی از قبیل: مارک‌های تجاری، مشتریان، کانالهای توزیع و همکاری‌های تجاری است. دارایی‌های انسان محور شامل آموزش، دانش و شایستگی افراد سازمان است. دارایی‌های مالکیت معنوی عبارت از حق ثبت اختراع، حق امتیاز و اسرار تجاری هستند. بالاخره دارایی‌های زیر ساختاری نیز مجموعه‌ای از فرایندهای مدیریتی، سیستم‌های تکنولوژی اطلاعات، شبکه ارتباط‌ها و سیستم‌های مالی هستند. (Brooking, 1996).

 

۱-۴٫ الگوی نمایشگر دارایی‌های نامشهود
الگوی نمایشگر دارایی‌های نامشهود که از جمله روشهای کارت امتیازی است، توسط اسویبی بر اثر تجربیاتش به عنوان مدیر یک هفته نامه مالی در سال ۱۹۹۷ ارائه شد. اسویبی ارزش بازاری سازمان را شامل خالص دارایی‌های مشهود و سه نوع دارایی نامشهود می‌داند 

۱-۵٫ الگوی ارزش افزوده اقتصادی
ارزش افزوده اقتصادی روشی بر مبنای بازگشت سرمایه، برای سنجش ارزش بر پایه حسابداری سنّتی است که در سال ۱۹۹۷ توسط استوارت مطرح شد. در این الگو به پیروی از اصول حداکثرسازی ارزش سهام، تفاضل مجموع ارزش واحد اقتصادی و مجموع ارزش سرمایه به کار گرفته شده توسط سرمایه‌گذاران حداکثر می‌شود. ارزش افزوده اقتصادی الگوی جامعی است که متغیرهایی نظیر: بودجه‌­بندی سرمایه، برنامه‌ریزی مالی، هدف‌گذاری، اندازه‌گیری عملکرد، ارتباط سهام‌داران و انگیزه پاداش را به کار می‌گیرد. هر چند که مدیریت سرمایة فکری به گونه صریح با ارزش افزوده اقتصادی مرتبط نیست، اما به طور ضمنی با مدیریت اثربخش سرمایه فکری، ارزش افزوده اقتصادی افزایش می‌یابد (Bontis, 2001).

 

۱-۶٫ الگوی کارت امتیازی متوازن
کارت امتیازی متوازن را نورتون و کاپلان در سال ۱۹۹۲ به منظور تبدیل راهبردها و دیدگاه مدیران به مجموعة گسترده­ای از مقیاس‌های عملکردی طراحی کردند. کارت امتیازی متوازن، سازمان را از چهار دیدگاه مورد بررسی قرار می‌­دهد و به گسترش سنجه‌ها و گردآوری و تحلیل داده‌ها برای هر یک می­‌پردازد (Kaplan and Norton, 1996) شکل (۵). با نگاهی به این چارچوب، مشخص می‌شود که دیدگاه مالی همان سرمایه مالی، دیدگاه مشتری همان سرمایه مشتری، دیدگاه فرایندهای داخلی همان سرمایه ساختاری و دیدگاه رشد و یادگیری همان سرمایه انسانی است. مطالعة ادبیات تحقیق سرمایه فکری، از آن نشان دارد که بیشتر الگو‌ها شامل سه مقولة سرمایة انسانی، سرمایة ساختاری و سرمایة مشتری هستند. با کنار گذاشتن شاخص­های مشترک الگوها و تطبیق آنها با بخش خدمات کشور، اجزای سرمایة فکری را زیر عنوان سرمایة انسانی، سرمایة ساختاری و سرمایة مشتری معرفی می­‌کنیم. پس از شناسایی اجزای سرمایة فکری، گام بعدی، تهیة شاخص­هایی متناسب با ساختار بخش خدمات است

 مدیریت دانش nowledge mnagement

تعریف مدیریت دانش :

راهبردها و فرآیندهایی هستند که قادرند تولید و جریان دانش را به منظور ایجاد و برآورده ساختن انتظارات سازمان، مشتریان و کاربران در کل سازمان به وجود آورند. مدیریت دانش، فرایند گسترده ای است که امر شناسایی، سازماندهی، انتقال و استفاده صحیح از اطلاعات و تجربیات داخلی سازمان را مورد توجه قرار می دهد. امروزه دانش مهم ترین دارایی سازمان ها محسوب می شود، لذا مدیریت دانش به منزله چالش کشف دانایی های فردی و تبدیل آن به یک موضوع اطلاعاتی به نحوی که بتوان آن را در پایگاه های اطلاعاتی ذخیره کرد، با دیگران مبادله نمود و در فرایند کارهای روزمره به کار گرفت.

. مدیریت دانش مستلزم وجود رهبری آگاه و تأثیرگذار در سازمان است. از عناصر جلوبرنده مدیریت دانش، فرهنگ سازمانی متکی بر خلاقیت و نوآوری است. برای توسعه مدیریت دانش در سازمان باید تغییراتی که منجر به تعامل و یا بازسازی دانایی می گردند، به طور نظام مند تشویق  حمایت شوند

 مدیریت دانش مجموعه فرایندهایی است که خلق، نشر و کاربری دانش راکنترل می‌کنند. همانگونه که از تعریف مشخص است، مدیریت دانش مباحث گسترده‌ای  را در بر می‌گیرد. مدیریت دانش می‌تواند توانایی سازمان‌ها و شرکت‌ها را در انجام چهار مفهوم  فوق بهبود بخشد. به عبارتی می‌توان گفت مدیریت دانش رویکرد سیستماتیک خلق، دریافت، سازماندهی، دستیابی و استفاده از دانش و آموخته‌ها در سازمان‌ها است. مدیریت دانش در سازمان‌ها و شرکت‌ها به بهبود تصمیم‌گیری، انعطاف‌پذیری بیشتر، افزایش سود، کاهش بارکاری، افزایش بهره‌وری، ایجاد فرصت‌های جدید کسب و کار، کاهش هزینه، سهم بازار بیشتر و بهبود انگیزه کارکنان کمک می‌کند. مدیریت دانش را می‌توان برای فعالیت‌های مختلف مانند: عادی، منطقی، پیچیده، غیرمنتظره به کار گرفت.

واژه‌گزینی

در زبان فارسی تا به حال اصطلاح «مدیریت دانش» برای Knowledge Management متداول بوده است. در زبان انگلیسی اما تفاوت بسیاری بین Science و Knowledge وجود دارد. Knowledge به تمامی آگاهی‌های بشر به طور کل اطلاق می‌شود در حالیکه Science به فرآیند تولید دانش اطلاق می‌شود. دانش نرم (هنوز) قابل بیان، ساختاردهی، نمایش و مدیریت نیست. تنها دانش سخت را یا دانسته‌های خاص و یا اندوخته‌های علمی را می‌توان مدیریت کرد.

مدیریت دانش طیف وسیعی از فعالیتها است که برای مدیریت، مبادله، خلق یا ارتقای سرمایه‌های فکری در سطح کلان به کار می‌رود. مدیریت دانش طراحی هوشمندانه فرایندها، ابزار، ساختار و غیره با قصد افزایش، نوسازی، اشتراک یا بهبود استفاده از دانش است که در هر کدام از سه عنصر سرمایه فکری یعنی ساختاری، انسانی و اجتماعی نمایان می‌شود. مدیریت دانش فرایندی است که به سازمانها کمک می‌کند تا اطلاعات و مهارتهای مهم را که بعنوان حافظه سازمانی محسوب می‌شود و به طور معمول به صورت سازماندهی نشده وجود دارند، شناسایی، انتخاب، سازماندهی و منتشر نمایند. این امر مدیریت سازمانها را برای حل مسائل یادگیری، برنامه ریزی راهبردی و تصمیم گیریهای پویا به صورت کارا و موثر قادر می‌سازد.

 علل پیدایش مدیریت دانش:

0- دگرگونی مدل کسب و کار صنعتی که سرمایه‌های یک سازمان اساسا سرمایه‌های قابل لمس و ملی بودند(امکانات تولید، ماشین، زمین و غیره) به سمت سازمانهایی که دارایی اصلی آنها غیرقابل لمس بوده و با دانش، خبرگی، توانایی و مدیریت برای خلاق سازی کارکنان آنها گره خورده‌است.

1- ۲- افزایش فوق العاده حجم اطلاعات، ذخیره الکترونیکی آن و افزایش دسترسی به اطلاعات به طور کلی ارزش دانش را افزوده است؛ زیرا فقط از طریق دانش است که این اطلاعات ارزش پیدا می‌کند، دانش همچنین ارزش بالایی پیدا می‌کند. زیرا به اقدام نزدیک تر است. اطلاعات به خودی خود تصمیم ایجاد نمی‌کند، بلکه تبدیل اطلاعات به دانش مبتنی بر انسان‌ها است که به تصمیم و بنابراین به اقدام می‌انجامد. ۳- تغییر هرم سنی جمعیت و ویژگیهای جمعیت شناختی که فقط در منابع کمی به آن اشاره شده‌است. بسیاری از سازمانها دریافته‌اند که حجم زیادی از دانش مهم آنها در آستانه بازنشستگی است. این آگاهی فزاینده وجود دارد که اگر اندازه گیری و اقدام مناسب انجام نشود، قسمت عمده این دانش و خبرگی حیاتی به سادگی از سازمان خارج می‌شود. ۴- تخصصی تر شدن فعالیتها نیز ممکن است خطر از دست رفتن دانش سازمانی و خبرگی به واسطه انتقال یا اخراج کارکنان را بهمراه داشته باشد. در بدو امر به مدیریت دانش فقط از بعد فن آوری نگاه می‌شد و آن را یک فناوری می‌پنداشتند. اما به تدریج سازمانها دریافتند که برای استفاده واقعی از مهارت کارکنان، چیزی ماورای مدیریت اطلاعات موردنیاز است. انسانها در مقابل بعد فناوری و الکترونیکی، در مرکز توسعه، اجرا و موفقیت مدیریت دانش قرار می‌گیرند و همین عامل انسانی وجه تمایز مدیریت دانش از مفاهیم مشابهی چون مدیریت اطلاعات است.

عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش

پیوند با عملکرد اقتصادی و ارزش صنعت؛ زیربنای فنی و سازمانی؛ ساختار استاندارد و قابل انعطاف؛ فرهنگ دانش دوستی؛ مقصد و زبان شفاف؛ ایجاد کانال و معبر برای انتقال دانش و حمایت مدیریت ارشد.

مدیریت دانش مستلزم تعیین فرصت ها و تهدیدات فراروی سازمان است. پس از آن که تعیین شکاف دانش سازمان که گواه بر فاصله بین وضع موجود دانش سازمانی و دانش مطلوب و مورد نیاز سازمان است، خلاء دانش سازمان را مشخص می کند. دانش ضمنی (implicit Knowledge) و آشکاری (Explicit knowledgt) که در سازمان ها وجود دارد، باید شناسایی و سازماندهی شده، مورد استفاده صحیح قرار گیرد و انتقال یابد. مدیریت دانش همانند ذکاوت در امور مالی، مهارت است و مدیرانی در رقابت پیروز خواهند شد که این مهارت را یاد گرفته و آن را توسعه دهند. دانش را می توان به شیوه های مختلفی مدیریت کرد: ایجاد شبکه های دانش، جابه جایی افراد در این شبکه ها و به کار گماردن مدیران و کارکنان. عامل انسانی در فرایند مدیریت دانش و سازمان های دانش محور از نقش اساسی برخوردار است. توانایی افراد برای کار در شرایط جدید و بهره گیری از دانش و اطلاعات موجود و انتقال آن، عامل تعیین کننده در پیاده سازی راهبرد مدیریت دانش در سازمان است. ظرفیت یادگیری افراد در بهره گیری از دانش موجود برای بهبود مستمر عملکرد شغلی نیز در تبدیل شدن به سازمان یاد گیرنده از نقشی اساسی برخوردار است. سازمان های یاد گیرنده به طور مستمر در پی افزایش قابلیت های خود در زمینه خلاقیت، نوآوری و تحول هستند که عمدتاً از طریق آموزش و بهره ور ساختن نیروی انسانی میسر می گردد

استراتژی های مدیریت  دانش

۱)     استراتزی های دانشی بعنوان کسب وکار  خلق و سازمان دادن و استفاده از دانش در فعالیتهای دانش محور است

۲)      استراتژی مدیریت دارا ییهای فکری  تمرکز در سطح سازمانی و بر روی مدیریت داراییهای فکری ویژه مانندحق ثبت و اختذاع و تکنولوژیها و ارتباط با مشتریان و داراییهای دانشی و ساختاری و فعالیتهای مدیریتی و عملیتاتی است

۳)      استراتژی خلق دانش تمرکز سازمان بر یادگیری سازمانی و تحقیق وتوسعه و تشویق کارکنان برای بدست آوردن دانشی جدید است .

۴)      استراتژی دانش محوری  تمرکز افراد در جهت ارتقائ سطح و ایجاد حس مسئولیت در آنها برای تسهیم این دانش با دیگران است .

۵)     استراتژی انتقال دانش تمرکز سازمان در اتخاذ رویکردی سیستماتیک برای انتقال و بدست آوردن و سازمان و ساختار دهی مجدد و ذخیره کردن و تغییر شکل دادن آنها برای بکار گیری و گسترش دانش است.

 

.

اندازه و سنجش نشان می دهد :

-        شرکت هایی که مدیریت دانش را ارتقاء دادند یک شبه دچار تغییر نشدند اما تغییری در استراتژی شغلی و فرآیندی آنها بوجود آمده است .

-        طراحی نیازمند است وشامل مصرف کننده ها (Users)می شود.

-        فرهنگ سازمانی بایستی همکاری و اعتماد را حمایت و ساپورت کند .

 

خصوصیات نهفته در برنامه های مدیریت دانش

n      مهمترین هدفها و کارهای دانشی قابل حصول و فرایندهای کاری برنامه های سازمان؛

n      اولویت بندی هدفها و کارهای دانشی مذکور در چارچوب اولویت های برنامه های سازمان و فرایندهای مربوط؛

n      سیاستها و روشهای بسیار ضروری برای هدایت منابع و تنظیم عملیات دارائی های دانشی؛

n      تنظیم توالی برنامه های دانشی و نقشه های دانش و عملیات اساسی برنامه های مربوط؛

n      تبیین راهکارهای دستیابی به هدفها و دارائیهای دانشی.

 

 

تمایز مدیریت دانش و مدیریت سرمایه های فکری

شواهد نشان میدهد که این دومکمل یکدیگر محسوب میشوند از نظر حیطهمورد بررسیمیتوان گفتکه مدیریت دانش و مدیریت سرمایه فکری تقریباتمامی زوایای مر تبطبا فعالیتهای سازمانی را در خود دارند هردوی آنها دامنه ای کلی ازفعالیتهای موجود در درون سازمان ازخلق دانش گرفته تا استفاده از دانش رادر بر میگیرندسرمایه فکری در سطح مدیریت دانش و استراتژیک مطرح شده(wiig,1999)وبر روی استخراج و خلق ارزش از دل دارایی های سازمان تمرکز دارد به عبارت دیگر هدف سرمایه فکری خلق و استفاده از دارایی های فکری و بهبودتوانمندیهای و قابلیتهای خلق ارزش  شرکت از منظر استراتژیک است اما مدیریت دانش بر رویاجرای عملیاتی و تاکتیکی فعالیتهای  دانش گرا تمرکز دارد وبا جزئیات فعالیتهای دانش گرا مرتبط بوده است تا از این طریق خلق و ایجاد و تبدیل و استفاده از سرمایه فکری را تسهیل کنندو هر دوی اینها سنگ بناهایی برای مدیریت سازمان در قرن ۲۱ هستند و بایستی به منظور افزایش دادن اثر بخشی با یکدیگر یکپارچه شوند.

ارتباط میان سرمایه فکری و مدیریت دانش

ارتباط مابین سرمایه فکری و مدیریت دانش اهمیت حیاتی برای سازمان دارد این دو به واسطه همپوشانیهای مهمی که در میانشان است یکدیگر را تکمیل میکنند این همپوشانی تا حد زیادی بستگی به طرح ها و اولویتهای سازمان دارد مدیریت دانش نقش مهمی در فرآیند توسعه و بهره وری از سرمایه فکری بر عهده دارد وبر روی تسهیل و مدیریت فعالیتهای دانش گرا تمرکز میکند تایک محیط دوستانه دانشی برای رشد سرمایه فکری خلق کنندوافزایش سرمایه فکری از طریق مرتبط کردن آن با مدیریت دانش زمانی میسر است که فرآیندهای دانشی موجود به صورتی سیستماتیک و هدفمند مدیریت شوند به منظور داشتن رویکرد سیتماتیک به مدیریت دانش بایستی آن را فراتر از مرزهای سنتی موجود در دامنه مدیریتی دیده و انواع فاکتورهای راکه در شناسایی سرمایه فکری و اجزائ آن و فعالیتهای مرتبط با اجرای مدیریت دانش موثر هستند را به حساب آوریم که نیازمن بوجود آوردن انسجام در میان تکنو لوژیها و افراد و سیستم ها با تمرکز ویژه بر روی افراد استواین رویکرد مستلزم مدیریت و اندازه گیری است و همراستا کردن سرمایه فکری ومدیریت دانش از طریق نو آوری و کشف ایده های مهم به صورت مستمر محصولات و خدمات بذتر را ایجاد میکنند و باعث ارتباط مستمر وپایدار با مشتریان و سرمایه مشتری میشود و لذا در فرهنگ تسهم دانش موثر را از هرجایی کسب میکنند. . مدیریت دانش با تبدیل سرمایه های انسانی به دارایی های فکری سازمان یافته برای سازمان ایجاد ارزش می کند.

ارتباط میان سرمایه فکری و هدف استراتژیک سازمان

 هدف استراتژیک سازمان حال وآینده را در بر میگیرد که به نوعی مسیری که سازمان بایستی طی کنند ودر تعیین اینکه تمرکز بیشتری بر سازه های سرمایه فکری (سرمایه مشتری و سرمایه ساختاری و سرمایه انسانی) برای رشد وموفقیت آینده  سازمان نقش حیاتی دارد موثر استواطمیان یافتناز دستیابی به مزیت رقابتی از طریق توسعه سرمایه فکری و فرآیندهای مدیریت دانش است .

مدیریت دانش ابزاری برای تبدیل سرمایه فکری به مزیت رقابتی

مدیریت دانش میتواند به عنوان بخشی از فر ایند مدیریت که بر تحلیل نظام مند و برنامه ریزی و انباشت و خلق و توسعه و ذخیره سازی و کاربرد دانش سازمان تمرکز دارد و تلاش میکنند که سرمایه انسانی را به سرمایه ساختاری به منظور ایجاد مزیت رقابتی تبدیل کنند و مدیریت دانش یک فعالیت بین وظیفه ایکه جزئ شایستگی مدیریت استراتژیک ارشد یک سازمان است باید باشد.هدف اساسی مدیریت دانش تبدیل سرمایه انسانی سازمان به سرمایه ساختاری است به منظورتحقق این هدف اساسی مدیریت دانش بایستی بصورت زیر باشد:

۱-     سطح استراتژیک در این سطح مدیریت دانش بایستی یک ذهنیت دانش – گرا را در سازمان مستقر کنند و مطمئن باشد که یک سازمان قادراست برای کسب وکار خود بر حسب دانش موجود و دانش مورد نیاز برای فرایند کسب وکار آینده  تحلیل وبرنامه ریزی کنند ویک محیط کسب وکار مناسب را که به خلق فرایندهای کارآی ایجاد دانش جدید در شرکت کمک میناید را فراهم آورد.

۲-     سطح تاکتیکی مدیریت دانش بایستی دانش موجود بطور مناسب را شناسایی کنند و دانش جدید را برای استفاده از آینده در حافظه سازمان حفظ کنند و سیستم های جدیدی که تخصیص کارا و موثر دانش را موجب میشوند در درون سازمان ایجاد کنند.

سطح عملیاتی مدیریت دانش بایستی توجه کنند دانش بوسیله آنهایی که دسترسی به دانش مناسب در زمان ومکان مناسب دارند در رویه خای روزانه مورد استفاده واقع شود

. نتیجه گیری

مدیریت نیروی عقلانی در مرکز عصر دانشی معاصر، قرار گرفته است. توسعه روشهای اندازه‌گیری و سنجش سرمایه فکری به کندی صورت می‌گیرد و پژوهشهای انجام شده در این حوزه بسیار محدود بوده است. اکثر روش‌شناسی‌های موجود برای اندازه‌گیری دارایی‌های نامشهود و سرمایه فکری، از دل پژوهش در حوزه‌های اقتصاد، مدیریت، حسابداری منابع انسانی، علوم اجتماعی و … برخاسته است. نتیجه این فرایند دستیابی به برخی چارچوبها، روش‌شناسی‌ها و الگو‌های سنجش بوده است که برای توسعه توانمندی‌های بخشهای اقتصادی در جهت سنجش دارایی‌های دانشی، قابل استفاده­اند. هدف این مطالعه این بود که با مرور این الگوها به کشف مفاهیمی بپردازد که با بخش خدمات مطابقت داشته باشند. همچنین، توانستیم با کمک مفاهیم متغیرهای نهفته تحقیق نشان دهیم چگونه باید برای این متغیرها شاخص تهیه کنیم و در ارزیابی شاخصها بار دیگر اهمیّت تحلیل عاملی را نشان دادیم. در دنباله چنین مطالعه‌هایی باید نشان دهیم که در سازمان‌هایی که سطح بالایی از سرمایه فکری دارند ‌باید خدمات با ارزش افزوده بالا، یادگیری سازمانی و حفاظت و تأمین اطلاعات در سطح دانش سازمانی بسیار قوی برقرار باشد. تحلیلگران و محقّقان نیز باید به دنبال فرموله کردن این نوع سرمایه باشند. به واسطه مفهوم ضمنی سرمایه فکری، این اجازه به تحلیلگران داده نمی‌شود که با استفاده از متغیرهای اقتصادی به اندازه‌گیری آن بپردازند. این موضوع می‌تواند هشداری برای کارشناسان مالی و حسابداری باشد که به دنبال پاسخی برای این پرسش هستند که: ارزش سرمایه فکری ما چه اندازه است؟، فرمولی که هرگز وجود نداشته است.
با توجه به اینکه در سال­های اخیر به دنبال سیاست­های خصوصی‌­سازی برخی از سازمانهای بخش خدمات کشور به بخش خصوصی واگذار شده‌­اند و یا در حال واگذاری می­‌باشند، اندازه­‌گیری سرمایة فکری بر عملکرد سازمانی در این بخش، می­‌تواند نتایج چنین سیاست­هایی را نیز مورد ارزیابی قرار دهد. در این مقاله کوشیدیم تا چهارچوبی جامعه ارائه شود تا تحقیقات اخیر و نظریات پیرامونمدیریت  دانش، سرمایه انسانی در جهت تجزیه و تحلیل دانش موجود در سرمایه انسانی را به هم مرتبط کنیم و در نهایت، این سرمایه از ترکیب دو بعد ارزش استراتژیک و منحصر به‌فرد بودن معرفی شوند در هر حال سازمان بایستی تمامی مجموعه ها و سیستم سرمایه انسانی خود رامدیریت  کند، چون دسترسی به اهداف سازمانی از طریق فرایند فعا لیتهای انواع این سرمایـه‌های انسانی امکان پذیر است. بدین منظور اشاره شد که برای گونه‌های مختلف سرمایه انسانی، سیستم های متفاوت منابع انسانی مورد نیــاز است و به‌کارگیری یک سیستم باعث کاهش بهره‌‌وری می شود.
به‌علاوه سازمانها بایستی توجه خود را به انواع دیگر دانش مانند سرمایه اجتماعی و سرمایه سازمانی نیز مبذول کنند. پس می‌طلبد تا محققان پژوهشهایی پیرامون نحوه ترکیب دانش متفاوت در سازمان (انسانی، اجتماعی و سازمانی) جهت رسیدن به مزیت رقابتی انجام دهند.
در فضای اقتصاد نوین سازمانها در یک محیط پیچیده و پویا با هم به رقابت می‌پردازند که منحصر به‌فردبودن و ارزش آفرینی دانش در سازمان باعث ایجاد استراتژیهای رقابتی در این محیط می‏شود.

 

منابع
۱
-سرمایه فکری (اندازه گیری “افشائ ” مدیریت ) نوشته دکتر اکبر عالم تبریز (عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی ) و ایمان رجبی فرد و علی حاجی بابا علی

مولف/مترجم: دکتر محمد حسن فطرس و تورج بیگی -۲
موضوع: مدیریت دانش
سال انتشار(میلادی): ۲۰۰۹
وضعیت: تمام متن
منبع: ماهنامه تدبیر-سال بیستم-شماره ۲۰۳

مولف/مترجم: مترجم : علیرضا چیت سازیان
موضوع: مدیریت دانش
سال انتشار(میلادی): ۲۰۰۷
وضعیت: تمام متن
منبع: KNOWLEDGE MANAGEMENT AND ORGANIZATIONAL COMPETITIVENESS: A FRAMEWORK FOR HUMAN CAPITAL ANALYSIS, FESUS RODRIGUEZ, PATRICIA DE PABLOS, JOURNAL OF KNOWLEDGE MANAGEMENT, VOL 3, NO3, P 82-91.

 ۴-فرایند مدیریت دانش در نظام آمزشی غیر رسمی دانشگاه ها بر اساس نظریه نو ناکا و تاکوچی دکتر احمدلطیفیان هیات علمی رشته مدیریت دانشگاه فردوسی و غلامحسین امیری کارشناس ارشد مدیریت آموزش .

۵-سایت ویکی پدیا

۶- بررسی میزان حاکمیت فرایندهای مدیریت دانش بر اساس مدل نوناکا و تاکوچی در بیمارستان های نمازی و خلیلی شیراز ۱۳۸۹

دکتر ناهید حاتم(استاد راهنما)،ویدا کشتکاران(استاد مشاور) و دانشجو: فاطمه عباسی

۷-استراتژی شما برای مدیریت دانش چیست؟ نویسنده محمد محمدی ماهنامه تدبیر

 مدیریت دانش، مولفه کلیدی در نظام ملی نوآوری و کسب توانایی رقابت در اقتصاد دانش بنیان دکتر مجید متقی طلب – فاطمه بلالا یی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد