Change Manager

مدیریت، یعنی اینکه شما نمی‌توانید از تلاش کردن بازایستید، بلکه باید سخت‌تر تلاش کنید تا در اوج بمانید.

Change Manager

مدیریت، یعنی اینکه شما نمی‌توانید از تلاش کردن بازایستید، بلکه باید سخت‌تر تلاش کنید تا در اوج بمانید.

گردشگری و جهانی شدن

(تأملاتی ژئو اکونومیکی)


مقدمه: پردازش مفهومی آنچه در طی دو دهه گذشته پیرامون تحولات تکنولوژیکی در جهان شکل گرفته است ، بسیار پیچیده و مشکل می باشد. امروزه جهان با انباشتی از اطلاعات مواجه است که در روندی از تحولات تکنولوژیکی ، جابجا می شود و گاه در  چالش با سیبورگ‏های انسانی پردازشگر جامعه سیلیکونی است. از این می توان با تاسی به امانوئل کاستلز(1380) ، عصر حاضر را « عصر اطلاعات» نامید و از منطق شبکه سخن گفت که همتنیده در پیرامون فضای جریان های جهانی شکل می گیرد و در دیالکتیک بوم و جهان به کنشگری انسان ها فرصت می دهد. یکی از این جریان های جهانی که امروزه در سطحی گسترده در فضای جهانی کنش می کند گردشگری می باشد که پیامدهای خاصی را در دیالکتیک بوم و جهان برجای می نهد و در پیرامون این پیامدها ، ضرورت پرداختن به خود را ضروری می سازد.

گردشگری در عصر حاضر بازنمود یک گنشگری گسترده در سطح جهان می باشد و میل به همه گیر شدن دارد. گردشگران را امروزه در همه جای دنیا می توان مشاهده کرد و حتی به گردشگری مجازی پرداخت که در فضای جهانی « وب » به گردشگری می پردازد. این خود نشان از آن دارد که حاد واقعیت تمامی عرضه های زندگی اجتماعی امروز جهان را تحت سیطره خود دارد و انسان در « هویت تمرکز زدایی شده » در پی یافتن اصالت یعنی بی اصالتی حاکم بر ایده زندگی ، در تمامی « جا» ها به جستجو می پردازد.
در این میان انسان هیچ مرجع معّینی برای سنجش معیار برای ارزیابی جریان معانی حاصل در فضای جهانی ندارد از این رو سوژه ، هویت خود را به عنوان یک قطب دیالوگ از دست می دهد. عصری که در آن بعد از اعلام « مرگ خدا » توسط فردریش نیچه ، « مرگ انسان » نیز اعلام می شود و پایان انسان بر آغاز واپسین انسان نوید می دهد که تنها هلاک شدن از شناخت را در سرلوحه تقدیر خود دارد. انسانی که در پیرامون « فضیلت سرگردانی» به زندگی تشویق می‏شود.
بر این مبنا پردازش مفاهیمی در وضعیتی است که در آن فضا و زمان ، تثبیت شدگی خود را از دست داده و وضعیتی لافضایی و لا زمانی را شکل داده است.در این وضعیت بر پایه نوآوری های تکنولوژیکی ، فضای مجازی پدیدار شده و شکل گیری حاد واقعیتی را پیرامون امر فضایی و زمانی سبب می شود. در ست در این نقطه است که وضعیت فرا ـ پسامدرن با به چالش کشیدن « امر واقع » به « امر ممکن » زمینه بروز می دهد و ترکیب این دو امر در یک حادواقیت، بازشناخت آن دو را از یکدیگر غیر ممکن می سازد.این خود سبب شکل گیری « حس بی جایی» در فضای مجازی می شود و حتی در ابعاد اقتصادی به سرمایه داری این امکان را می دهد که در سیالیت حاصل، جولان داده و بر پایه یک الیگارشی مالی به کمک نوآوری های تکنولوژیکی فضاهایی واقعی را تحت سیطره درآورد و به یک دست سازی جهانی اقدام نماید. بر این مبنا برای صورتبندی گردشگری در این عصر باید بسترهای تکنولوژیکی و اقتصادی که به این وضعیت فرصت داده بررسی شود.
بسترهای تکنولوژیکی 
تحلیل بسترهای تکنولوژیک عصر حاضر بر بنیان تحولاتی قرار می گیرد که در روندی از انقلاب تکنولوژی اطلاعات شکل گرفته و پیامدهای در زمینه شکل ها و فرایندهای اجتماعی بر جای نهاده است. تکنولوژی اطلاعات در برگیرنده روندی از نوآوری های تکنولوژیکی است که بعد از جنگ جهانی دوم آغاز شد و از دهه1980  همراه با تجدید ساختار سرمایه داری‏ رو به گسترش نهاد. انقلاب تکنولوژی اطلاعات ، مفهوم تولید را دگرگون ساخت به گونه‏ای که در شیوة توسعه متکی به اطلاعات منبع  تولید در تکنولوژی تولید دانش، پردازش اطلاعات و انتقال نمادها جای دارد.در این راستا کار دانش بر روی دانش به عنوان منبع اصلی بهره‏وری محسوب می‏گردد.پردازش اطلاعات در چرخة ارتباط متقابل میان منابع دانش تکنولوژیک و کاربرد تکنولوژی برای ایجاد دانش و پردازش اطلاعات، بر بهبود تکنولوژی پردازش اطلاعات به عنوان یکی از منابع بهره وری تاکید می کند.در این میان اگر صنعت گرایی به رشد اقتصادی ، یعنی به حداکثر رساندن برونداد گرایش دارد؛ اطلاعات گرایی به توسعه تکنولوژی ، یعنی انباشت دانش و سطوح پیچیده پردازش اطلاعات می پردازد(کاستلز1،44،1380). براین مبنا نوآوری های تکنولوژیکی ، بنیانی برای تحولات اقتصادی ـ اجتماعی فراهم می آورند که در این عصر از اهمیت بالایی برخوردار هستند.تاثیر گذاری انقلاب تکنولوژی اطلاعات  در ابعاد کلی در بر گیرنده پردازش مفهومی آن می باشد که مشخص کننده بازخورهای این گونه از تکنولوژی در روند تحولات جهانی است.
بسترهای اقتصادی 
اقتصاد نوین جهانی بر بستری از تحولات تکنولوژی شکل گرفته که در چارچوب سرمایه داری سازمان نایافته میل به گسترش تمامی فضاهای تحت سیطره خود دارد. به گونه ای که سرمایه داری با گذار از محدودیت های دولت ـ ملت، امروزه در فراسوی آن و در فضای جهانی کنش می کند و چرخه مصرف را برای کسب سود در تمامی فضاها(سنتی، مدرن و پسامدرن) به کار می گیرد. آنچه که در عصر فراـ پسامدرن پیرامون امر اقتصادی و سرمایه‏داری‏ دارای اهمیت می باشد، میل به کام رسیده سرمایه داری برای جهانی شدن است. اگر سرمایه‏داری امروزه گستره ای جهانی یافته ناشی از تحولات تکنولوژیکی است که در بالا مورد بحث قرار گرفت. جهانی شدن امروزه بیش از همه اقتصادی است اگرچه به رگه های فرهنگی نیز آغشته می باشد ولی این امر اقتصادی است که فضای تنفس جهانی می طلبد. فرا ـ پسامدرن درست بر این امر تاکید می کند. اگر جهانی شدن را در غالب مدرنیته محبوس کنیم وضعیتی پارادوکسی بین اقتصاد ملی و فرا ملی را نادیده گرفته ایم و اگر به پسامدرن تاکید کنیم باز تفاوت بین اقتصاد بین المللی و اقتصاد جهانی را نادیده گرفته ایم. فرا ـ پسامدرن نشان دهنده خاصیت شیزوفرنیک حاد سرمایه داری را نشان می دهد که بی پروا به بلعیدن جهان مشغول است و این در حالی است که تخیل فرا سیاره‏ای بسط یافته در حاد واقعیت امروزی نیز این امر را تسهیل می کند. در این میان گردشگری بر بنیان سرمایه داری سازمان نایافته ، یکی از جریان های سیطره مندی فضایی می باشد. هرچند در فضامندی خاص خود چرخه مصرف را شکل می دهد. با این وجود منطق شبکه ای سرمایه داری معاصر تاکیدی بر فرا ـ پسامدرن و پرداختن به جهانی شدن در این عصر می باشد.
جهانی شدن  
جهانی شدن که معادل  (Globalization  ) می باشد بر تحولاتی اشاره دارد که در عصر پسامدرن در پیرامون امر اقتصادی و امر فرهنگی رخ داده است. این تحولات تا به امروز در عصر فرا ـ پسامدرن ، تغییرات بسیاری را در مقیاس سیاره‏ای شکل داده است. این امر در هزاره سوم در فرآیندی تکوین یافته میل به یک دست سازی جوامع مختلف جهان در در اجتماعی یگانه دارد (Boylis,1997,15) وکه بتواند در راستای بسترهای تکنولوژیکی برای سرمایه داری بازار یک دستی را فراهم آورد. از این رو جهان باید به دهکده ای کوچک بدل گردد که در آن جریان های مالی به سادگی جریان یابند و تحولات مکانی و زمانی شکل گرفته، تسهیل کننده این درهم فشردگی(Waterz, 2001, 67) و شکل دهنده چرخه مصرف و سود در مقیاس وسیع می باشند.از این رو جهانی شدن را می توان این گونه تعریف کرد‏:« جهانی شدن عبارت است از فرآیند فشردگی فزایندة زمان و فضا در نتیجه جریان سرمایه، که بواسطة آن مردم دنیا کم و بیش و به صورتی نسبتاً آگاهانه در جامعه جهانی واحد ادغام می شوند»(گل محمدی،21،1381).‏این تعریف از جهانی شدن نشان دهنده تاکید بر امر اقتصادی می باشد و نشان از شکل گیری اقتصادی نوین در عصر جهانی دارد.در این راستا و با یک نگرش فراگیر در زمینه جهانی شدن می توان ویژگی های جهانی شدن و یا به عبارتی بازشناخت معرفتی آن را به صورت زیر بیان نمود‏( Cohen , 2000, 24) ‏ :
·        تغییر مفهوم فضا و زمان
·        شباهت مسائل ایجاد شده برای همه ساکنین زمین
·        شبکه ای از نیروی فزاینده فراملی، سازمانها و شرکتهای بین المللی
·        افزایش حجم تبادلات و کنشهای فرهنگی
·        همزمانی تمام ابعاد در برگیرنده جهانی شدن
اقتصاد امروز جهان در زمینه جهانی شدن و بر بنیان هایی از تجارت آزاد و رویکردی به تعدیل اقتصادی فضاهای سرزمینی ، در روندی از پذیرش «مزیت نسبی» ، فرصت هایی اقتصادی متفاوتی را در بخش های مختلف خود در زمینه اشتغال و درآمدسبب گردیده است(Weaver,2000,257 ) که خود نشانگر رویکرد نوین سرمایه داری سازمان نایافته در شکل دادن به جریان سریع و ساده سرمایه به فراسوی مرزهای ملی و‏شکل گیری پارادایم جدید توسعه منطقه ای در روندی از گذار به پسا فوردیسم است‏که در آن مناطق در رقابتی با بازارهای جهانی قرار دارند(Francois,2002,14-15 ). شاخص های چنین اقتصادی را می توان در قالب ارقام تجارت جهانی به ویژه افزایش ضریب صادرات در تجارت جهانی ، رشد مستقیم سرمایه گذاری خارجی و توسعه همه جانبه جریانات سرمایه بازجست.
بدین گونه «سرمایه‌داری از طریق پراکندن، تحرک جغرافیایی و واکنش‌های انعطاف‌پذیر در بازار کار،‌ فرآیندهای کار و بازار مصرف، قوی‌تر از گذشته سازمان می‌یابد (Harvey, 1989, 159).در راستای این روند،‌هاروی در پیرامون اقتصاد جهانی شده با استدلال پیرامون «فشردگی فضا و زمان»، به تحرک و جابجایی مکانی و زمانی سرمایه در عصر پسافوردیسم می‌پردازد. از نظر او، انباشت انعطاف‌پذیر سرمایه با خلق احساس تراکمی و بی‌مقداری زمان و مکان، زمینه جابجایی سریع سرمایه را فراهم می‌آورد. در جابجایی زمانی،‌ کالاهای تولید نشده در راستای یک گونه از الیگارشی مالی (اوراق بهادار، قرضه و رهن) خریداری شده و در شیوه‌ای از سلف خری در انتظار افزایش قیمت آن در هنگام عرضه، به پیش خور کردن زمان پرداخته می‌شود و ازاین طریق از شکل‌گیری انباشت انعطاف‌ناپذیر جلوگیری شده و موجودی (یا کالای در انبار) در زمینه تولید پسافوردیسم به صفر می‌رسد.
جاجایی مکانی نیز انتقال سرمایه را به نواحی فرادست محل انباشت سرمایه، یعنی محلی که در آنجا نیاز به سرمایه‌گذاری وجود دارد، سبب می‌شود و به گونه‌ای مدلی معکوس شده از مرکز ـ پیرامون را پی‌می‌ریزد ]توسعه شرق آسیا ناشی از همین جابجایی سرمایه است[. در این راستا، صنایع سنگین با آلودگی فزآینده و کارگران یقه‌آبی به کشورهای پیرامون انتقال یافته تا مکان و زمان آنها را از هم فرو پاشد. در حالی که سرمایه‌داری مرکزی با در اختیار گرفتن تولید غیر مادی صنایع بزرگ ارتباطی در اطلاعاتی در پی حل مشکلات ناشی از انباشت خود بر می‌آید (دوپویی، 1379، 14). این در حالی است که جابجایی مکانی سرمایه خود در روندی که تمرکززدایی در زمینه‌های خاص همچون فناوری اطلاعات و ارتباطات، خودکار شدن و رایانه‌های دیجیتالی که تکنولوژی پیشرفته تغییراتی را در آن به وجود می‌آورد، عوض می‌شود. بدین گونه استفاده از جابجایی زمانی و مکانی سرمایه مازاد سرمایه را تنظیم می‌کند. هر چند خود واجد تأثیراتی است که در کشور و محل سرمایه‌گذاری رخ می‌دهد.
بطور کلی و بر مبنای مسائل مطرح شده، جهانی شدن اقتصاد را می توان به معنای افزایش معاملات بین المللی در بازارهای کالا، خدمات و عوامل تولید همراه با رشد تعداد و حوزه فعالیت بازیگران فرامرزی همچون شرکت ها، نهادهای بین المللی و سازمان های غیر دولتی دانست. جهانی شدن اقتصاد در برگیرنده عوامل مختلفی می باشد که از آن جمله می توان به گسترش سرمایه گذاری های مستقیم خارجی، شرکت های فراملیتی، یکپارچگی بازارهای سرمایه جهانی و جابجایی سرمایه ناشی از آن، گستره فرا سرزمینی سیاست های دولتی، توجه سازمان های غیر دولتی به مسائل جهانی و محدودیت های سیاست های دولت که ناشی از عضویت در نهادهای بین المللی، اشاره کرد(Deardorff,2000,3 ).
در این میان می توان عوامل موثر بر جهانی شدن اقتصاد را در یک رویکرد راهبردی به صورت زیر بیان نمود :
·        پیشرفت تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات
·        ادغام مالی بازار جهانی
·        افزایش سرمایه گذاری های مستقیم خارجی
·        آزاد سازی اقتصادی
·        رشد تجارت بین المللی
·        شکل گیری نظام تجاری چند جانبه
بر مبنای آنچه ذکر شد جهانی شدن اقتصاد روندی را در برمی گیرد که در طی آن ادغام در اقتصاد جهانی از طریق عوامل فوق شکل می گیرد. مقررات زدایی‏های مختلف مربوط به تسهیل حرکت عوامل تولید به ویژه سرمایه از مکانی به مکان دیگر، برچیدن مرزهای تعرفه‏ای و حمایتی به منظور ادغام هرچه بیشتر بازارهای ملی و منطقه‏ای در هم، برقراری نظام های حقوقی بین المللی و به ویژه در چارچوب فعالیت های گات به منظور تنظیم امور و پیشرفت های تکنولوژیکی به ویژه تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات که اتصال بازارهای مختلف را در اقصی نقاط جهان ممکن کرده است. بر این مبنا هرچه متراکم ترشده زمان و مکان و درهم فشردگی آنها در غالب اقتصاد جهانی امکان پذیر گردیده است.
گردشگری و جهانی شدن
گردشگری یکی از عوامل تسهیل کننده جهانی شدن محسوب می شود. گردشگری به عنوان یکی از جریان های داخل منطق شبکه‏ای اقتصاد جهانی می باشد که در راستای جریان سرمایه از مرکز به پیرامون عمل می کند.جهانی شدن اقتصاد بستری را فراهم می آورد که در رابطه ای مستقیم با جریان گردشگری قرار می گیرد. گردشگری در الگو های فضایی سه گانه در فرآیندی از جهانی شدن به سوی شکل دادن به یک  «دهکده گردشگری » [1]در حرکت است وبه مانند بازار آزاد مشترکی می ماند که تمامی کشورها درخور تلاش خود از آن بهره می برند. اصول مشترک در این دهکده گردشگری سیستم های رزرو و رایانه‏ای شدن جهانی می باشد.رقابت جهانی و داد وستد گردشگری اصول اقتصادی و توزیع سودمندی از گردشگری را دیکته می کند. در این راستا گردشگری برای رسیدن به توازن بین دو بعد اتحاد تفاوت ها و تنوع ها تلاش می کند.از این رو گردشگری بر گزیده‏ای از چهره های مثبت جهانی شدن می باشد؛ که بر ویژگی ها و جذابیت های محلی شدن[2]تاکید می کند.
در این میان فرآیند جهانی شدن به برداشتن موانع و مرزها برای سفر به کشورهای کمک کرده و از یک چشم انداز در زمینه گردشگری به ایجاد یک بازار مشترک با توزیع عادلانه نیروی انسانی ، مادی و رفاهی برای همه مردم جهان منتهی می شود. این برای گردشگری به معنای رونق است به گونه ای که دورنمای گسترده گردشگری در تغییر ماهیت مصرف و در چارچوب جهانی شدن می تواند در برگیرنده موارد زیر باشد(Meethan,2001,73) :
·  گردشگران دارای توانمندی بالای مالی می باشند، البته با توجه به گستره وسیع بازار در خرج کردن بهینه آن نیز وسواس به خرج می دهند.
·  گردشگران با توجه به بسترهای فراهم آمده بیشتر مایل به مسافرت انفرادی می باشند
·  مقیاس مسافرتی در بشیتر مواقع ، فاصله کوتاهی را برای مسافرت در برمی گیرد.
·  تمایل گردشگران با توجه به انباشت اطلاعات در فرآیند جهانی شدن حداکثر تجربه با کمترین تلاش می باشد.
·  گردشگران مسافرت برنامه ریزی شده و از پیش طراحی شده را ترجیح می دهند و به عبارتی همچون بسته های اطلاعاتی، گردشگری را نیز بسته بندی شده می خواهند
·  هرچند سن گردشگران افزایش یافته و سالخورده تر می باشند اما با توجه به بسترهای تکنولوژیکی کمتر به اقامت تمایل نشان می دهند.
هریک از ویژگی های گردشگری که ذکر گردید در یک همبستگی کامل با پدیده جهانی شدن داشته و به گونه ای در ارتباط مستقیم با ان قرار گرفته و همچنین بر آن تاثیر می گذارد. در این میان در نظر گرفتن بنیان نظری جهانی شدن که سر برآوردن گونه ای از لیبرالیسم است که در تمایل سرمایه داری به جهان گستری عمل می نماید می تواند در زمینه پیوند گردشگری و جهانی شدن مفید واقع شود(Sugiyarto,2003,684). در این راستا رفاه طلبی لیبرالی همراه با میل منفردانه سودمندی از آن در زمینه گردشگری با بستری از جهانی شدن که زمینه های مسافرت به هر نقطه ای از جهان فراهم آورده است به مسافرت های انفرادی منتهی گردیده است. در این میان شکل گیری طبقه ای از بورژوازی نو بین المللی که کارگزاران ساماندهی نو نظام سرمایه داری فراملی هستند و برای تحقق فرا روایت جهانی شدن تلاش می کنند(گیر،27،1380) در زمینه فراهم آوردن گردشگرانی با توانمندی‏مالی بالا عمل می کند. این گونه از گردشگران با توجه به انباشت اطلاعات حاصل از جهانی شدن و به وسیله تکنولوژی اطلاعات با برگزیدن مقاصد برای تجربه گردشگری و با کمک آزانس های مسافرتی جهانی یا فراهم آورندگان خدمات در مقاصد برای جذب گردشگر با تمایل به مسافرت به آن مناطق ، خواهان حدکثر تجربه گردشگری بوده و علاقه مند می باشند در مدت زمانی اقامتی کوتاه بالا ترین استفاده را کسب نمایند.
بطور کلی در همتنیدگی گردشگری و جهانی شدن امر بدیهی می باشد که در روندی رو به گسترش بر هم تاثیر می گذارند. این موضوع که پیشرفت های تکنولوژیکی بخصوص تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات امر گردشگری را تسهیل نموده است غیر قابل انکار بوده و حتی فراتر از آن به شکل گیری گونه ای از گردشگری راحت طلب یا « مبل نشین» که در فضای مجازی به گردشگری می پردازد فرصت داده است. شاخص های اصلی جهانی شدن و گردشگری را را می توان در موارد زیر مورد بررسی قرار داد :
ـ کاهش محدودیت ها و افزایش درجه باز بودن تجاری و مالی : در این زمینه گردشگری با بهره بردن از این موقعیت نه تنها  از چارچوب های خاصی برای هزینه تولید استفاده می کند، بلکه آزادانه می تواند در تمامی مناطق جهان جریان یابد و بازار مشترک گردشگری را گسترش دهد.
ـ رشد سریع تجارت جهانی : از آنجا که گردشگری نیز در چارچوب یک سیستم از عرضه و تقاضا شکل می گیرد ، رشد تجارت جهانی گسترش گردشگری را در مناطق مختلف جهان در قالب تجارتی سودآور سبب می شود.
ـ رشد سریع سرمایه گذاری مستقیم خارجی : این امر سبب آن شده است که سرمایه برای کسب سود با یک نگرش کل گستر برای کسب سود به سوی مقاصد مختلف گردشگری جریان یابد حالا این فضاها خواه سنتی ، مدرن یا پسامدرن باشند. این خود به شکل گیری جریانی معکوس شده از مرکز ـ پیرامون منتهی گردیده که در فصل اول مورد بحث قرار گرفته است. بطور کلی این شاخص نشان دهنده پویایی جریان سرمایه جهانی می باشد که با تحرک مکانی و زمانی با سرمایه گذاری در گردشگری که انباشتی سریع را فراهم می آورد، فضاهای مختلف را تحت سیطره خود در می آورد ودر چرخه مصرف و سود جهانی ادغام می کند.
ـ همگرایی قیمت های داخلی و خارجی : در این زمینه بستری فراهم می شود تا هزینه سفر برای گردشگران به سمتی از به صرفه بودن، میل نماید و این امکان را برای گردشگران در مسافرت به نقاط مختلف به وجود آورد.
ـ گسترش سازمان های تجاری و اقتصادی : گسترش سازمان های تجاری و اقتصادی همراه با افزایش مقیاس عملکردی آنها در سطح جهان در زمینه گردشگری و در بازار مشترک به وجود آمده، به رقابتی شدن بازار جهانی گردشگری منتهی می شود و علاوه بر آن مقیاس وسیعی از بازار را در چارچوب عرضه و تقاضا در بر می گیرد.
ـ استراتژی های ژئواکونومیکی و ژئوپلتیکی : از آنجا که در فرآیند جهانی شدن رقابت مناطق مختلف در کسب منافع اقتصادی دارای اهمیت می باشد و اصلی مهم برای بقا در بازار اقتصاد جهانی است استراتژی های ژئو اکونومیکی و ژئو پلیتیکی خاص در رابطه با امر اقتصادی شکل می گیرد و از آنجا که گردشگری به عنوان یک امر اقتصادی دارای منافع فراوانی برای هر فضای سرزمینی است، از این رو در گستره جهانی شدن این فرصت فراهم می آید تا با اخذ استراتژی های مطلوب، زمینه های جذب گردشگری و گسترش آن در مناطق مختلف جهان فراهم آید.
ـ  گسترش و پیشرفت تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات : با گسترش این گونه از تکنولوژی ها علاوه بر افزایش و انباشت اطلاعات در پیرامون مقاصد گردشگری و خود جریان گردشگری، تسهیل کننده جریان گردشگری و بخصوص مسافرت و کارهای مربوط به آن در کوتاه ترین زمان ممکن می باشد که به شکل گیری« گردشگری الکتریکی» منتهی گردیده است. همچنین این گونه از تکنولوژی بستری را برای شکل گیری « گردشگری مجازی » فراهم می آورد.
بر مبنای مباحث فوق می توان بیان داشت گردشگری بازار مشترکی را در سطحی جهانی شکل داده است و از آنجا که سیاست های اقتصادی نیز به توسعه گردشگری برای رفع مشکلات اقتصادی تاکید می کند(Lanza,2003,320 ) این بر عهده عرضه کنندگان محصول گردشگری می باشد که در چارچوب انطباق با جهانی شدن اقتصادی و بازار رقابتی ناشی از ان به بهره برداری از این بازار و با توسعه جریان گردشگری به رفع مشکلات اقتصادی خود بپردازند.

ژئوپولتیک گردشگری
حرکت به سمت اقتصاد اطلاعاتی- جهانی، رویکرد نوینی را در سیطره بر فضاهای جغرافیایی باز می‌نماید. بر گذشتن سرمایه‌داری از «این همانی» تولید انبوه در چارچوب فوردیسم[3]، تجدید ساختاری بود که به وسیله بحرانهای دهه 70 میلادی بر سرمایه‌داری تحمیل شد. این بحرانها کاهش تولید نا خالص ملی،ناکامی دولت‌ها در اجرای سیاست‌های کنیزی و کورپوراتیستی و افزایش نرخ تورم را سبب گردید که در چهار نکته می‌توان وجود اصلی آن را بیان کرد(بشریه، 1379،68): یکم- تغییر در روابط کار و سرمایه و فروپاشی روابط صنعتی در سطح ملی، دوم- تضعیف اقتصاد کینزی و گرایش به سمت بین‌المللی شدن سرمایه‌داری، سوم- بحران در سازماندهی اقتصادی به شیوه تیلوریسم و گرایش به سمت تمرکززدایی و چهارم- گرایش ضد فوردیستی در تولید.
بحرانهای فوق‌الذکر و و جود اصلی آن ساختارشکنی سرمایه‌داری سازمان یافته را سبب گردید و به شکل گیری سرمایه‌داری سازمان نایافته بعد از تجدید ساختاری فرصت ظهور داد که با تکیه بر دنیامیسم درونی خود، مرزها را با انباشت انعطاف‌پذیر سرمایه در نوردید. این گونه از سرمایه داری فزون طلب، گسترش‌پذیر، بسط یابنده و در حین حال متکی به منطق شبکه است (کاستلز،1380، 48- 40 ). اگر در فوردیسم سرمایه‌داری در قالب شیوه تولید دال بر روشهایی از روی الگو[4]  است که هویت‌ها ر ابه صورت خود بسنده[5]  به گونه‌ای سودمند در می آورد، سرمایه داری در قالب پسافوردسیم دارای شیوه تولید ناپایدار، بهنگام، چند لایه و پراکنده می‌باشد. این خود شکل گیری« اقتصاد زیبا شناختی نشانه ها»(Roberts, 2002, 7) را تسهیل می‌نماید، که به عنوان مرحله جدیدی از سرمایه‌داری پس از گذار از نیازهای اقتصادی، پس انداز و کمیابی رخ نموده است. این اقتصاد بر پایان تضاد کار و سرمایه به وسیله پر کردن شکاف تاریخی بین مصرف‌‌کننده‌ها و تولیدکننده ها در جامعه مصرف انبوه فرصت می‌دهد. اقتصاد زیبا شناختی هنگامی که به اصلی بنیادی در سمبولیسم و مصرف تبدیل می شود، گرایش به مشخص کردن تمایز بین توسعه و استفاده از منابع دارد. در این بین دگرگونی اقتصادی در برگیرنده شماری از روابط پیچیده و فراگیر و روابط مبادلاتی است. که در ارتباط با پیوندهای نیرومند و روابط همپیوند میان بخش‌های صنعتی، خدماتی و تکنولژیکی در زمینه توسعه می باشد. چنین تنظیمی در اقتصاد زیبا شناختی سبب کاهش فرق گذاشتن میان بخش‌های سنتی شده و به ترتیب به یک روند همزمان خدمات صنعتی‌گرایانه منتهی می‌گردد در یک حالت کلی سرمایه‌داری سازمان نایافته، با عبور از نگرش تک محور در وضعیتی جهانی، نوعی انتقال و جابه جایی را به سازمان‌های کوچک‌تر با واحدهای فرعی، نوعی تقسیم کار نسبتا" غیر رسمی ولی انعطاف پذیر، افزایش تنوع در ماهیت تولیدات و محصولات و ساختارهای مدیریتی نا متمرکز را شکل می‌دهد.
محورهای توسعه در چارچوب جهانی شدن کارخانه- جامعه و نظام سرمایه‌داری به هنگامه غلبه تولید رایانه ای و حضور کار در مرکز زیست ـ بوم و بسط همکاری اجتماعی در سراسر جامعه تبدیل به یک امر کلی می‌شود که ابعاد مختلفی را در فضای سرزمینی در بر می‌گیرد.
این درحالی است که در حال حاضرمحور مناطق ژئواستراتژیک "عامل انسانی ومنابع اقتصادی"  است.در نتیجه اکنون در راستای دیدگاه« انسان با ابزار اقتصادی در یک فضای جهانی»(رحیم پور،1381،55 ) ،مناطق استراتژیک وقلمروهای ژئوپولتیکی بیشتر براساس معیارهای اقتصادی تعیین می شونددراین میان رقابت بر روی جذب سرمایه متمرکز می شود.که در جلوه های از اقتصاد زیبا شناختی عمل می نماید.از آنجاکه گردشگری در این اقتصاد یکی از عوامل اصلی کسب سرمایه چه از طریق سرمایه گذاری وچه از طریق جذب گردشگر در فضای سرزمینی می باشد؛و رویکرد به آن جنبه های ژئو اکونومیک یافته که در رقابت میان مناطق مختلف پیرامون آن چالش های ژئوپولیتکی را سبب می شود .که اهدافی در راستای دستیابی به جایگاهی مستحکم را در زمینه گردشگری دنبال می کند وازآنجا که در ژئوپولتیک مفهوم فضای سرزمینی شامل تمامی فضا های تحت نفوذ انسان است وباتوسعه وپیشرفت تکنولوژی قلمرو ژئوپولتیکی آن گسترش می یابد. ژئوپولتیک گردشگری نیز با توجه به نوآوری های فزآینده تکنولوژیکی بخصوص در زمینه حمل ونقل گستره ای جهانی را در سیطره سرمایه داری در برمی گیرد.این ژئوپولتیک به سیاستگذاری های کلان اقتصادی درسطح جهان در پیرامون گردشگری فرصت می دهد وگردشگری را در پیرامون آن به امری جهانی بدل می سازد(Sugiyarto,2003,683-84 ).از این رو ارزش حقیقی گردشگری در هر فضای سرزمینی بستگی به فراوانی وکیفیت منابع گردشگری همراه با در پیش گرفتن مدیریتی کارآمد در صحنه ژئوپولتیک گردشگری دارد.در این راستا ژئوپولتیک گردشگری عبارت است از" هنر موازنه جذب گردشگر با رقیب هایی در سطح منطقه ای وجهانی در راستای سیاستگذارهای اقتصادی برای توسعه فضای سرزمینی وکسب منافع ملی که به رفاه ساکنان و پایداری منابع منتهی گردد."[6]
آنچه از ژئوپولتیک گردشگری بیان گردید در برگیرنده این مفاهیم است که در فراگرد مرزهای ملی ودر رویکرد ی به باز ساخت فضایی گردشگری در فضای سرزمینی ،توجه به روند  والگو های جریان گردشگری ضروری می باشد.نگرش های فرهنگی نیز به این مقوله می تواند در قالب رهیافتی اقتصادی به گردشگری به عنوان یک فرهنگ شکل بگیرد.فرهنگ در عصرپسامدرن به عنوان بازاری از تقاضا های زیباشناختی است که در سیاست گذاری های کلان  در یک کثرت گرایی فرهنگی در چارچوب شرایط اقتصادی مورد ارزیابی قرار می گیرد(Rajan,2002,46).آنچه رخ داده این است که تولید زیباشناختی در جهان امروز باتولید کالا به طور کلی جمع آمده است.
اکنون ضرورت های جنون آسای اقتصادی ایجاد موج های تازه از کالا هر چه جدیدتربا نرخ بالاتربازگشت سرمایه عملکرد وموقعیت ساختاری مهمتری برای نوآوری وتجربه زیباشناختی ایجاب می کند.در فعالیت های گردشگری در عصر حاضر پیرامون ژئوپولتیک سرمایه ،توسعه تازه وشگفت انگیزی را در نفوذ به قلمروهای ماقبل مدرن (طبیعت و انسان) وبهرگیری از آنها یافته است.از این رو است که می توان به قابلیت تمدن های سنتی (از جمله ایران)در پردازش مفهوم ژئوپولتیک گردشگری پی برد.هرچند باید تلاش های انحرافی وعمدی فعالیت های گردشگری جدید را برای کشف وبیان این فضاهای تازه در چارچوب شیوه های خود به صورت رهیافت های متعددی برای بازنمایی[7] واقعیت جدید دانست.
در این میان دیگر تطبیق با جامعه معیار نیست تطبیق با بازار مهم است.در این هنگام جامعه رفته رفته به بازاری تشبیه که در آن مقاصد ایدئولوژیک وحتی سیاسی ناپدید شده وآنچه در بساط می ماند فقط جدال برای پول وجستجوی هویت است(تورن،1380،309).ازهمین رو جامعه دارای یک نظم اقتصادی ـ خدماتی می‌‌‌شود و در آن مبارزه‌ها برای بقا شدت می یابد.انحصار ریشه‌‌‌‌ا‌ی فعالیت های اقتصادی برساحت سیاسی واجتماعی زندگی انسان تحکیم می‌شود. در گردشگری نیز این روند در سبک زندگی اکسپرسیونیستی و پردازش حس نوستالژی جلوه های راخلق می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند که درآن میل به مصرف اوقات فراغت افزایش یافته است. در این راستا « دورنمایی گردشگر[8] » (Urry,1990,120)به عنوان ابزاری در عملکرد ژئوپولتیک گردشگری هدایت جریان بازدیدکنندگان را بر عهده دارد .دورنمایی گردشگر درواقع ترکیبی چندگانه برای ساماندهی اجتماعی ومجموعه ای متشکل ازشیوه دیدن،شناخت ودرک افکار عمومی است.که در ترکیب باقابلیت های مدیریتی ـ تکنولوژیکی نقش اصلی را در ژئوپولوتیک گردشگری برعهده دارد.
نتیجه گیری
گردشگری در عصر حاضر بستری از تحولات تکنولوژیک و اقتصادی تغییرات مهمی را تجربه کرده است و خود به اصلی اساسی در امر اقتصادی بدل گشته است. گردشگری در این عصر هم در عین و هم در ذهن، در فضای حقیقی و فضای مجازی گسترشی فراگیر یافته است و رویکردی را به تجربه کردن هرچیز به نمایش گذاشته است. امروزه گردشگران عصر فرا ـ پسامدرن خود میزبانانی هستند که با یک کوله پشتی و چادری برای اقامت خود مسافرت می کنند و دیگر از آن شکوه وجلال مسافرت انبوه خبری نیست. این گردشگران دیگر الزامی را برای خرید یک مکان اقامت دائم متصور نیستند آنها با رزرو جاه در مکان های مختلف و در زمان های مختلف با درهم ریختن مسیر به مسافرت اقدام می نمایند . دیگر زمان و مکان اهمیت خود را از دست داده است و در حالی که هریک از مقاصد در پی افزایش مدت اقامت گردشگران برای کسب سود بیشتر دارند مدت اقامت گردشگران در هر مقصد کاهش یافته است. این در حالی است که بورکراسی و اسناد لازم برای سفر به مناطق مختلف جهان کاهش می یابد و زمان دسترسی به حداقل می رسد. بهتر است بگوییم گردشگری در عصر فرا ـ پسامدرن در بسیار کوچک شده و بیش از همه به تکنولوژی های جدید وابسته‏شده است. در این میان بازشناخت امر توسعه پیرامون گردشگری خود به عوامل دیگری وابسته گردیده است که از آن جمله بهینه سازی و موجود بودن منابع سخت افزاری و نرم افزاری می باشد و در بستری از مدیریت انعطاف پذیر شکل می گیرد.
در این میان مطالعه ژئوپولتیک گردشگری در خصوص تعداد گردشگران ودرآمدهای حاصل از آن در مناطق مختلف جهان بیانگر آن است که برخی کشورها با اتخاذ سیاست ها ، برنامه ها و ارائه آمیخته دورنمایی گردشگر متناسب با خواست ها وانتظارات گردشگران معادل یا حتی چندین برابر درآمدهای تفتی ایران از فعالیت های گردشگری درآمدهای ارزی کسب می کنند.ازاین رو توسعه گردشگری در ایران اجتناب نا پذیر است وباید باتمامی محدودیت ها وامکانات براین امر همت گشود.بررسی توسعه گردشگری در ایران به مطالعه منابع ، امکانات وتحلیل فضای ژئوپولتیکی گردشگری در سطح جهان دارد .لذا به این منظور برنامه ریزی بازاریابی دربخش گردشگری مطالعه وبررسی عناصر« آمیخته بازار یابی خدمات[9] »(روستا،8،1380) راضروری می سازد.
این در حالی است که فشار تقاضا برای گردشگری ،برای بسیاری از مردم ضرورتی برای زندگی تلقی می شود.بطورکلی در عصر پسامدرن اوقات فراغت وگردشگری به عنوان حق ،نه پاداش محسوب گردیده وبه پایه های زندگی وهستی بدل گردیده است. از این رو گردشگری در عصرپسامدرن ،فرآیندی  است از مجموعه عوامل اقتصادی ، اجتماعی ـ فرهنگی ومحیطی که در یک سبک زندگی اکسپرسیونیستی به هم پیوند می خورد و واکنش های بسیاری  را برای لذت تجربه کردن ،در بسیاری از سطوح معرفتی در چارچوب هستی شناختی  وپایبندی به اکنون چه در جامعه وچه در خود راسبب می شود.در این راستا گردشگری هرچند با سرمایه داری سر در دامان دارد و یکی از عوامل زیادی است که در توسعه نقش دارد وباید در متن اجتماعی واقتصادی فضای سرزمینی در نظر گرفته شود.همچنین گردشگری یک دلیل برای جهانی شدن است وراه برای رسیدن به جهانی شدن از طریق گردشگری باز است.


3- Tourist Village
[2]- Localization
3-Fordism               
4-Pattern                 
7ـ در زمینه این تعریف از تعریف ژئوپولتیک توسط دکتر پیروز مجتهد زاده استفاده بسیار شد. ر.ک :
مجتهد زاده ،پیروز :ایده های ژئوپولتیک وواقعیت های ایرانی ،نشر نی ،چاپ اول ،1379،ص 23

8-Tourism Gaze  
11-Service Marketing Mix
7-Representation

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد